فهرست مطالب
Toggleاخیرا محققان متوجه شدهاند که قلب صرفا دستگاهی برای پمپاژ خون نیست؛ بلکه مانند مغز، اطلاعات را از دیگر اندامهای بدن دریافت و پردازش میکند. علاوه بر این، قلب ما دارای نیروی الکترومغناطیسی قدرتمندی است و بر شناخت و رفتار ما تاثیر زیادی میگذارد. از نظر این محققان، قلب منبع هوش احساسی ما است و مثل دیگر انواع هوش، اگر بهخوبی رشد و پرورش یابد، قطبنمای مفیدی برای مسیریابی زندگی است. از سوی دیگر، اگر رشد هوش عاطفی کودک نادیده گرفته شود، او از منبع درونی قدرتمندی محروم خواهد شد!!! پس مسئله، مسئله بسیار مهمی است و تقویت هوش عاطفی کودک و آموزش ابراز احساسات به کودکان، باید جزو اولویتهای آموزشی و تربیتی والدین قرار بگیرد.
رشد عاطفی چیست؟
عاطفه از منظر روانشناسی نوعی نیرو، انرژی یا استعداد است که از طریق احساس و هیجان به رفتار ما جهت میدهد؛ مثلا وقتی حالمان خوب است، کارایی بیشتری داریم و وقتی ناراحتیم، نمیتوانیم بر کارهایمان تمرکز کنیم. هیجانات به شناختهای ما نیز جهت میدهند؛ بهعنوان مثال، وقتی خبر خوبی شنیدهایم، افکار خوشبینانه به ذهنمان میرسد و وقتی بدبیاری آوردهایم، افکار منفی به ذهنمان خطور میکند. اما برویم سراغ تعریف رشد عاطفی و آموزش کنترل هیجانات به کودکان:
رشد عاطفی، فرآیندی است که از طریق آن، آگاهی و نحوه کنترل هیجانی در کودک افزایش مییابد تا او بتواند خود را با شرایط محیطی سازگار کند. زندگی بالاوپایین زیاد دارد و او باید بتواند در عین چشیدن طعم آنها، راهی برای خروج بیابد. بنابراین، اگر فرآیند رشد عاطفی کودک دچار اختلال شود، ابتلا به مشکلاتی مانند تکانشگری کودکان اجتنابناپذیر است.
رشد جسمی نیز در کنار رشد عاطفی، اهمیت فراوانی دارد، مطلب تاخیر رشدی در کودکان و سن جهش رشد کودکان را نیز مطالعه کنید.
جهت دریافت آخرین اخبار و اطلاعیههای مرتبط با پایه تحصیلیتان شماره تماس خود را وارد نمایید
آیا رشد عاطفی کودک اهمیت زیادی دارد؟
شاید با خودتان بگویید که رفتار من کاملا تحتکنترل عقل، منطق و شناختهایم است؛ اما آیا واقعا این حرف را باور دارید!!! بگذارید مثالی بزنیم:
فرض کنید خدایی ناکرده، همین امروز صبح خبر فوت یکی از عزیزانتان را دریافت کردهاید و حال روحی مساعدی ندارید. فارغ از اینکه چقدر آدم صبور و منطقگرایی باشید، تا چه حد میتوانید دید خوشبینانه خود را به جهان و اطرافتان حفظ کنید؟ تمرکزتان چطور، میتوانید مثل دیگر روزها بر کارهایتان تمرکز کنید؟ اصلا با منطق جور در میآید که در چنین شرایطی منطقی رفتار کنید؛ آیا لازم نیست کمی با خودتان گریه و سوگواری کنید تا از غم فقدان رها شوید؟ از سوی دیگر، اگر غم ازدستدادن گریبانگیرتان شود و رهایتان نکند، چه؛ اگر مانند ترس از دست دادن والدین، تا آخر عمر، گرفتار و پاسوزش شوید، چه؟!!!! خلاصه که عواطف ما (چه مثبت و چه منفی) تاثیر زیادی بر عملکردمان دارند.
پیشنهاد مطالعه: نیازهای عاطفی کودکان
مراحل رشد عاطفی کودک
بخشی از فرآیند شکل گیری شخصیت کودک، تحتتاثیر مراحل رشد عاطفی او است. نظرات رویکردهای روانشناختی مختلف درباره مراحل رشد عاطفی متفاوت است و بههمیندلیل، منبع منسجمی دراینباره در دسترس نیست. ما آنچه که در هر کدام از این نظریات، تایید و توجه بیشتری از جانب دیگر متخصصان یافته است را گردآوری و ارائه میکنیم:
تولد تا 3 ماهگی
مرحله بازتابهای محض است و هنوز نمیتوان تمایز دقیقی بین رفتار، شناخت و هیجان نوزاد قائل شد. در این بازه سنی، نوزاد توجهی به جهان خارج ندارد و رفتارهایش کاملا برخواسته از بازتابها و تکانههایی غریزی است. بهعنوان مثال، شیرخوردن نوزاد از سینه مادر کاملا عملی غیرارادی و وابسته به بازتاب مکیدن است؛ یا گریه کودک کاملا ناآگاهانه است، اما مادر را از وجود مسائلی مانند گرسنگی و احساس گرما یا سرمای نوزاد باخبر میکند. این بازتابها و تکانهها از حدود 3 ماهگی کمکم جای خود را به رفتارهای ارادی میدهند.
برانگیختگی هیجانی (3 تا 6 ماهگی)
نوزاد کمکم متوجه میشود که اعمال او باعث واکنشهای اطرافیان و درنتیجه، برآوردهشدن نیازهایش میشود؛ اما هنوز توان جداسازی خود از محیط را ندارد. بنابراین، بهلحاظ هیجانی، نوعی همزیستی بین او و اطرافیان (خصوصا مادر) برقرار میشود؛ مثلا اگر به چشمهایش دقت کنید، مدام رد حرکت شما را دنبال میکند تا ببیند چه میکنید و کجا میروید. لبخندزدن به دیگران، بهعنوان اولین نشانگر روانی و هیجانی، در این سنین قابل مشاهده است.
تفکیک خود از محیط (6 تا 12 ماهگی)
به تمایز خود از جهان خارج و اطرافیان آگاه میشوند. این آگاهی تاحدودی برایشان ترسناک است. در این بازه سنی، امنیت و اعتماد به دیگران، خصوصا مادر، از همهچیز مهمتر است. اگر آنها بتوانند به دیگران و جهان اطراف اعتماد کنند، قدم بزرگی برای رشد عاطفی سالم برداشتهاند و از مشکلاتی مانند دلبستگی ناایمن کودک در امان میمانند. در این دوره سنی، ترس از غریبهها یکی از ترس های طبیعی کودکان است و باعث شکلگیری رابطه عمیقی بین مادر و فرزند میشود.
رشد خودمختاری (1 تا 3 سالگی)
بهلطف مهارتهای حسی-حرکتی و توانایی راهرفتن و حرفزدن، کودک وارد مرحله نوپایی میشود. اکتشاف محیط در این سنین برای کودک در اولویت است. بدون مبالغه باید گفت که از در و دیوار بالا میرود تا اشیاء را بردارد و لمس کند. آزاد گذاشتن او برای اکتشاف محیط، باعث افزایش روحیه کنجکاوی و پرسشگریاش میشود و همچنین از بهترین راهکارهای افزایش استقلال کودک است.
تضاد و وقفه (3 تا 4 سالگی)
یکی از مهمترین مراحل رشد عاطفی کودک است. حس مالکیت، نسب به هر چیز دیگری برایش در اولویت قرار دارد؛ مثلا بهسختی میتوان او را به تقسیم اسباببازی با دیگر همسالانش قانع کرد و بههمیندلیل، خسیس بودن کودک 4 ساله کاملا طبیعی است. در رابطه با والدین و بزرگسالان نیز حالتی از منفیگرایی پیدا میکند و «نهگفتن» ورد زبانش میشود. در نتیجه، اکثر کودکان 3 تا 4 ساله، دارای ویژگیهای کودک لجباز هستند.
در این مرحله، بچهها مدام با بزرگترها، کوچکترها و خصوصا همسالان در تضاد هستند و بهلحاظ عاطفی دچار نوعی وقفه روانی میشوند. البته این موضوع برای ایجاد ثبات شخصیتی و شکل گیری اعتماد به نفس کودک حیاتی است. در این دوره سنی، والدین نباید زیادی با فرزند دهنبهدهن شوند، زیرا احتمال بروز بد دهنی کودکان وجود دارد.
سن دلربایی یا توجهطلبی (4-5 سالگی)
توجه طلبی کودک از ویژگیهای بارز بچههای 5 ساله است. آنها دوست دارند در چشم دیگران خوب به نظر برسند و برای رسیدن به این هدف، سعی میکنند خود را خوب جلوه دهند. همچنین از عدم تایید و توجه دیگران میترسند و تاحدودی دچار ویژگیهای کودکان خجالتی میشوند.
تقلید نقش (5-6 سالگی)
تقلید از الگوهایی مانند والدین و دیگر افراد مهم زندگی آغاز میشود و نقشی تعیینکننده در رشد شخصیت کودک ایفا میکند. در این سنین، بازیهای وانمودی مانند برعهدهگرفتن نقش آشپز، دکتر و کارمند، بخش مهمی از زمان بازیهای آنها را به خود اختصاص میدهد. تقلید از دیگران دید کودک را نسبت به وظایف و مسئولیتهای افراد مختلف افزایش میدهد و ابزارهای بیشتری برای حل مسائل در اختیارش میگذارد.
رشد عاطفی در سنین دبستان
بهلحاظ رشد احساسی، آرامترین و کمچالشترین دوره رشدی است. بههیچوجه نمیتوان این دوره سنی را با سنین قبل و بعد از آن که پر از چالشهای عاطفی است، مقایسه کرد. تمام عزموجزم کودک بر پیشرفت و بهتعبیر اریکسون، احساس شایستگی و خودکارآمدی گذاشته شده است. نظم فکری برایش در اولویت است و به تغییرات و آشفتگیهای محیطی نگاهی منفی دارد. بنابراین، افزایش خودکارآمدی در کودکان دبستانی باید اولویت اصلی والدین باشد.
رشد عاطفی در سنین نوجوانی
بخش مهمی از نیازهای اساسی نوجوانان را نیازهای هیجانی آنها تشکیل میدهد. توجه نوجوانان به دنیای درونشان افزایش مییابد و هویتیابی دغدغه اصلیشان میشود. تغییرات هورمونی و افزایش انتظارات خانواده و جامعه نیز به افزایش بیثباتی عاطفی دامن میزند. او باز هم درگیر تضاد و وقفه میشود؛ اما اینبار بسیار جدیتر. نوجوان باید بتواند این طوفان هیجانی را کنترل کند و در این راه به کمک شما نیاز فراوان دارد. یکی از مهمترین وظایف والدین در این دوره سنی، تعادل بین پرورش استقلال طلبی در نوجوان و مراقبت از او است.
جهش های برجسته رشد عاطفی کودکان
در فرآیند رشد عاطفی، کودکان به مهارتهای خاصی دست پیدا میکنند. برخی از این تواناییها بهضوح قابل مشاهده هستند:
- آگاهی از هیجانات خود در موقعیتهای مختلف و توان تجربه هیجانات پیچیده (مانند خشم و ترحم نسبت به یکنفر)
- توانایی تشخیص و درک هیجانات دیگران و مطابقتدادن عمل خود با آنها
- درک قدر و ارزش دیگران با توجه به میزان صمیمت و همدلی
- توانایی همدلی و همدردی با دیگران
- مهارت در ابراز احساسات و عمل بر اساس نقشهای اجتماعی
- سازگاری با هیجانات منفی و استفاده از مهارتهای خودتنظیمی برای انجام بهترین عمل
- رسیدن به خودکارآمدی هیجانی با پذیرش تجربیات هیجانی ناشی از مسئولیتهای خانوادگی و اجتماعی مختلف
چگونه به رشد عاطفی کودک کمک کنیم؟
همانطور که در تعریف رشد عاطفی کودک اشاره شد، رسیدن به بلوغ عاطفی، فرآیندی مرحلهای است. اولین وظیفه والدین در این مسیر، فراهمسازی شرایطی ایمن برای پیشرفتن و بهثمررسیدن این فرآیند است. یعنی در اولین قدم، باید از رفتارهایی مانند تنبیه کودک اجتناب کنید و سد راه رشد عاطفی فرزندتان نشوید. در گام دوم، باید راهکارهایی برای تسریع و افزایش کیفیت این روند بیابید:
افزایش آگاهی هیجانی کودک
اگر بخواهیم چیزی را مدیریت کنیم، اول باید آن را بشناسیم. رشد عاطفی کودک نیز در گرو آگاهی از هیجانات مختلف است. این آگاهی در کنترل هیجانات و بهاصطلاح، افزایش خودکنترلی کودک، نقش بسیار زیادی دارد.
آموزش ابراز احساسات به کودکان
کودک علاوه بر آگاهی از هیجانات باید فرصتی برای ابراز آنها داشته باشد. اگر او بتواند بهراحتی عواطفش را با دیگران به اشتراک بگذارد، بهتر میتواند مقصود خود را به دیگران برساند. مهارت در ابراز احساسات همچنین باعث بهبود کیفیت تعاملات کودک با دیگران و خود میشود. بنابراین، آموزش ابراز احساسات، کمک شایانی به رشد عاطفی کودکان میکند.
آموزش همدلی به کودک
پس از اینکه کودک با عواطف خود و نحوه ابراز آنها آشنا شد، کمکم به سراغ پرورش مهارت همدلی بروید. این مهارت یکی از مهارتهای دهگانه اساسی در برنامه آموزش مهارت های زندگی به کودکان است. همدلی علاوه بر افزایش صمیمیت کودک با اطرافیان و بهبود دوستیابی، به افزایش تعلقپذیری گروهی و احساس مفیدبودن او نیز کمک میکند.
افزایش تعاملات با همسالان
اگر در این زمینه که چگونه نحوه بروز عاطفه را در کودکان اصلاح کنیم؟ به مشکل خوردهاید، تعاملات فرزندتان با همسالانش را افزایش دهید. در طول این تعاملات، او تجربیات عاطفی غنی و معناداری کسب میکند و رفتهرفته به بلوغ هیجانی کافی برای کنترل احساسات منفیاش دست مییابد.
تصدیق عواطف کودک
هرگز نگویید، «حالا چیز خاصی نشده که، چرا اینقدر گریه میکنی!!!» بله؛ برای شما چیز خاصی نشده، اما برای او حتما شده است. پس همانقدر که از دیگران انتظار درکشدن دارید، شما هم با دنیای درونی فرزندتان همدلی کنید و رنج او را بیارزش جلوه ندهید!!!
فراهم سازی شرایط تجربه هیجانات جدید
اگر چیز هیجانانگیزی به ذهنتان میرسد، شرایط تجربه آن را برای فرزندتان فراهم کنید. بهعنوان مثال، انداختن سنگ درون آب و شنیدن صدای آن و همچنین دیدن موجش برای کودکان لذت زیادی دارد. تجربه این هیجانات جدید به او کمک میکند تا فردی تجربهگرا بار آید و زندگیاش همیشه پر از شور و هیجان باشد.
پرورش مسئولیت پذیری در کودک
افزایش مسئولیت پذیری در کودکان یکی دیگر از روشهای تقویت هوش عاطفی کودک است. وقتی او مسئولیتهایی داشته باشد و احساس کارآیی و مفیدبودن بکند، احساس بهتری نسبت به خودش خواهد داشت.
سخن پایانی
نقش رشد عاطفی در حفظ و تقویت سلامت روان کودکان بسیار پررنگ است. تحول عاطفی هم مثل دیگر جنبههای رشدی کودکان، فرآیندی سلسلهمراتبی و گامبهگام دارد. شما باید این فرآیندهای تحولی را بشناسید و رفتارتان را متناسب با آنها تنظیم کنید. به عبارت دیگر، شما باید نیازهای عاطفی فرزندتان را بشناسید و تعاملاتتان را بر اساس آنها سامان دهید. همچنین میتوانید برای بهبود روند رشد هیجانی، مولفههای مختلف هوش احساسی مانند آگاهی از عواطف و نحوه ابراز آنها را به فرزندتان بیاموزید.
سوالات متداول
- والدین چه نقشی در رشد عاطفی در کودکان دارند؟
نقش والدین از 2 جنبه حائز اهمیت است: 1. شناسایی نیازهای عاطفی فرزندان و تنظیم رفتار خود متناسب با آنها؛ 2. آگاهی از مولفههای هوش هیجانی و استفاده از راهکارهای بهبود این مولفهها. - چرا رشد عاطفی کودکان اهمیت دارد؟
هیجانات بخش مهمی از زندگی ما هستند و در یافتن مسیر زندگی، قطبنمای بسیار مفیدی هستند. بنابراین، کمک به رشد عاطفی کودکان در بهبود تعاملات آنها با خود، اطرافیان و دیگران، نقشی تعیینکننده دارد. - در رشد عاطفی کودکان به چه نکاتی باید دقت کنیم؟
رشد عاطفی کودکان سلسلهمراتبی و فرآیندمحور است. شما باید با مراحل رشد احساسی فرزندتان در سنین مختلف آشنا باشید و مانع نیازهای هیجانی او نشوید. همچنین همپای آمادگی کودک پیش بروید و موارد لازم مانند نحوه ابراز احساسات را به او بیاموزید.