فهرست مطالب
Toggleآیا تا به حال برایتان پیش آمده که در زمینه خاصی اظهار فضل کنید؟ مثلا بگویید «من حسابدار یا راننده خوبی هستم». هر کدام از ما تواناییهای خاصی داریم که باید شناسایی شوند و پرورش یابند. کودکانِ تازه متولدشده خبری از استعدادهای ذاتی خودشان ندارند، اما بهمرور نسبت به شایستگیها و مهارتهایشان آگاهی پیدا میکنند. آگاهی از تواناییهایمان «خودکارآمدی» نام دارد. اما خودکارآمدی چگونه در کودکان به وجود میآید و نقش والدین در این زمینه چیست؟ در این مقاله اطلاعات کامل و جامعی در زمینه تعریف خودکارآمدی و راههای افزایش آن در کودکان به شما ارائه میکنیم.
خودکارآمدی چیست
فردی که خودکارآمدی بالایی داشته باشد، اینگونه فکر میکند: «رسیدن به موفقیت سخت است اما با تلاش حتما به آن خواهم رسید». یکی از دلایل افسردگی نوجوانان خودکارآمدی پایین است، زیرا اعتماد به نفس خیلی کمی دارند. توانایی سازگاری با مشکلات، درس گرفتن از شکستها و ناامید نشدن، از علائم خودکارآمدی بالا هستند. تعریف خودکارآمدی بهصورت خلاصه این است: «اعتماد به تواناییها و مهارتهای شخصی و پافشاری و اصرار در رسیدن به هدفی که تعیین کردهایم». لازم نیست که در همه زمینهها احساس کارایی داشته باشیم؛ همین که به تواناییهای تحصیلیمان اعتماد داشته باشیم، یعنی اینکه در زمینه تحصیلی احساس خودکارآمدی میکنیم.
تفاوت خودکارآمدی با عزت نفس
عزت نفس به نظرات دیگران در مورد ما بستگی دارد. مثلا پزشکان در جامعه از ارزش و احترام زیادی برخوردار هستند و همین باعث افزایش عزت نفس آنها میشود. آیا یک پزشک لزوما احساس خودکارآمدی بالایی در امور پزشکی دارد؟ خیر، همه چیز بسته به تلاش و موفقیتش در حوزه پزشکی دارد. پس عزت نفس مفهومی عمومی است و بهجایگاهمان در جامعه و بین مردم وابسته است، اما خودکارآمدی اختصاصی است و به تجربیات موفقیت آمیزمان بستگی دارد.
بیشتر بخوانید: روش های افزایش عزت نفس در کودکان و نوجوانان
خودکارآمدی در کودکان چگونه به وجود میآید
کودکان تجربه زیادی ندارند؛ آنها نمیدانند به چه چیزی علاقه دارند و در چهکاری خوب هستند. ایجاد احساس خودکارآمدی در کودک، وابسته به بازخوردهایی است که از خانواده، مدرسه و جامعه دریافت میکنند. تقویت عوامل زیر، باعث افزایش انواع خودکارآمدی در کودکان میشود.
تجربیات موفقیت آمیز درونی، پایدار و فراگیر
اولین و مهمترین عامل در افزایش احساس کارایی، برداشت کودک از موفقیتها و تواناییهایش است. ادراک موفقیتها بهصورت «درونی، پایدار و فراگیر» باعث شکل گیری خودباوری در کودک میشود. به این مثال دقت کنید: «من نمره خوبی در امتحان گرفتم، زیرا تلاش زیادی انجام دادم». تلاش یک صفت درونی است، همیشه میتوانیم روی آن حساب کنیم (پایدار) و در اکثر زمینهها (فراگیر) جواب میدهد. حالا به این مثال دقت کنید: «من نمره خوبی نگرفتم، چون امتحان آسان بود». آسان بودن امتحان یک ویژگی بیرونی، ناپایدار و اختصاصی است که تأثیری بر افزایش خودکارآمدی کودک نخواهد داشت.
یادگیری خودکارآمدی از طریق مشاهده دیگران
مشاهده و الگوبرداری از رفتار دیگران یکی از مهمترین منابع یادگیری، بهویژه در دوران کودکی، است. مشاهده موفقیت دوستان، نزدیکان و بهصورت کلی افراد همسطح، تأثیر بیشتری بر خودباوری ما دارد. هرچه آن فرد از لحاظ تواناییها به ما شباهت بیشتری داشته باشد، اعتماد بیشتری به خودمان در از میان برداشتن موانع و رسیدن به هدف پیدا میکنیم. افزایش خودکارآمدی از طریق مشاهده دیگران به این صورت است: «من و علی تواناییهای برابری داریم، پس اگر علی توانست من هم میتوانم». البته به هیچ وجه کودک را با همسالانش مقایسه نکنید و به هویت و فردیت او احترام بگذارید.
نظرات دیگران در مورد موفقیت کودک
وقتی دیگران به ما قوت قلب می دهند، نگاه بهتری به تواناییها و استعدادهایمان داریم. باورهای کودکان در مورد موفقیت، تحت تأثیر چیزهایی است که از والدین، مربیان، معلمان و دوستان نزدیک میشنوند. البته بازخوردها نباید شامل دلگرمیهای کلی و عمومی باشد، بلکه باید نقاط قوت واقعی و خاص کودک را نشانه بگیرید. مثلا بگویید: «تو در حل مسئله خوبی و ایدههای خلاقانهای به ذهنت میرسد».
حالت هیجانی کودک
وقتی حالمان خوب باشد، نگرش بهتری نسبت به توانایهایمان خواهیم داشت و وقتی ناراحتیم، احساس ضعف و ناتوانی میکنیم. هیجانات مثبت، با فعالسازی سمت چپ مغزمان (مسئول تفکر منطقی) باعث افزایش احتمال موفقیت میشود؛ کسب موفقیت نیز بهنوبه خود احساس خوشایندی در ما ایجاد میکند و توانایی ما در مواجهه با مشکلات را افزایش میدهد و این چرخه ادامه دارد. این چرخه صعودی موفقیت، خودباوری و خودکنترلی کودک را افزایش میدهد.
نقش والدین در خودکارآمدی کودکان
اما چگونه و با چه روشی به افزایش خودکارآمدی کودکان کمک کنیم؟ از همه مهمتر صداقت و روراستی در بازخورد دادن است، زیرا کودک بهمرور عدم صداقت شما را خواهد فهمید. در ادامه چند روش کاربردی و مفید در این زمینه ارائه میکنیم:
مقابله با افکار منفی
شناسایی و به چالش کشیدن افکار و باورهای منفی یکی از مهمترین عوامل موفقیت است. والدین باید به کودکان در شناسایی و به چالش کشیدن این افکار کمک کنند و سپس آنها را با ایدههای مثبت و واقعبینانه جایگزین کنند. مثلا وقتی کودک میگوید «من در این امتحان رد میشوم، زیرا استعداد ندارم»، باید به او نشان دهیم که این موضوع درست نیست؛ قبولی در امتحان بیش از استعداد به تلاش و تمرین وابسته است. افکار منفی در دوران بلوغ افزایش پیدا میکند و برخورد درست والدین با فرزندان در سن بلوغ اهمیت زیادی دارد.
آموزش هدف گذاری
اهداف باید مشخص، واقعبینانه، قابل اندازه گیری، قابل دستیابی و دارای زمانبندی باشند. باید به کودکان در تعیین اهداف درست و منطقی کمک کنیم، زیرا آنها هنوز در مهارتهای برنامه ریزی ضعیف هستند. همچنین باید استقامت و پایداری تا رسیدن به نتیجه مطلوب را به کودک آموزش بدهیم. هرچه کودکان در برنامهریزی و پیدا کردن راه حلهای مختلف مهارت بیشتری داشته باشند، احساس خودکارآمدی نیز افزایش پیدا خواهد کرد.
ارزیابی مسیر موفقیت
شناسایی مهارتها و بررسی موشکافانه دلایل رسیدن به موفقیت باعث افزایش خودکارآمدی میشود. دفتری برای کودک تهیه کنید و با کمک هم موفقیتها و دلایل آن (مهارتها، استعدادها و استراتژیهای موثر) را یادداشت کنید. ارزیابی مسیر موفقیت، علاوه بر تقویت خودکارآمدی، با خلق هیجانات مثبت موجب تفکر خلاق و افزایش مهارت حل مسئله میشود.
تشویق فرآیند رسیدن به موفقیت
تشویق تلاشها و استراتژیهای کودک برای رسیدن به موفقیت به افزایش خودباوری او کمک میکند. از جملاتی مانند: «کارت را خوب انجام دادی زیرا از راهحلهای مختلفی برای حل مسئله استفاده کردی» یا «در امتحان نمره خوبی گرفتی زیرا از قوانین استفاده از موبایل برای کودکان و نوجوانان پیروی کردی» استفاده کنید. این نوع تشویقها باعث ایجاد و افزایش روحیه تلاش در کودک میشود اما تشویقهایی مانند «تو خوب عمل کردی چون باهوش هستی!» احتمالا فقط بهصورت موقت باعث افزایش عزت نفس شود. تأکید بر تلاش و برنامهریزی، باعث تمرکز کودک بر موضوعات قابل کنترل میشود نه موضوعاتی مانند هوش و استعداد که در اختیار ما نیست. تاکید بر فرآیند به جای نتیجه همچنین یکی از مهمترین تکنیک های خودمدیریتی برای دانش آموزان است.
فراهم سازی شرایط تجربیات موفقیت آمیز
فرصتهایی برای کودک فراهم کنید تا بتواند تواناییهایش را آزمایش کند. خلق فرصت برای استفاده از مهارتها و پرورش آنها باعث افزایش خودکارآمدی در کودکان میشود. پس ابتدا باید نقاط قوت کودک را شناسایی و سپس شرایطی فراهم کنیم تا آنها را پرورش دهد. مثلا اگر احساس میکنید که فرزندتان به کارهای فنی علاقه دارد، نحوه کار با ابزارهای مختلف را به او آموزش دهید.
واقع بینی و صداقت
بیان واقعیات موجب اعتماد بیشتر فرزندتان به شما میشود و در سازگاری با مشکلات به او کمک میکند. وقتی کودک شکست میخورد وانمود نکنید که هیچ اتفاقی نیافتاده است. درگیری و تلاش کودک را تصدیق کنید و بگویید «خیلی تلاش کرده بودی!؛ میفهمم تا چه حد احساس ناامیدی داری». همچنین نقاط قوت کودک را به او یادآوری کنید تا دفعه بعد از آنها بهتر استفاده کند، مثلا بگویید «خیلی خوب پاس دادی، پاس دادن خیلی بهتر از شوتِ از راه دور است». تأکید بر نقاط قوت کودک و راههای بهبود آن، یکی از عوامل موثر بر افزایش خودکارآمدی است.
توصیههایی به والدین برای افزایش خودکارآمدی کودکان
در قسمت قبل، روشهای افزایش خودکارآمدی در کودکان را بررسی کردیم. استفاده از آنها باعث بازخوردهای عینی و واقعگرایانه به تلاش و پشتکار کودک میشود. استفاده از روشهای خودکارآمدی مانند مسئله جدا خوابیدن کودک، در ابتدا شاید کمی سخت به نظر برسد، اما با تمرین و ممارست در آنها تسلط پیدا میکنید. ارائه بازخوردهای غیرواقعبینانه مانند «تو فوقالعاده عمل کردی»، خیلی راحت است، اما نه تنها سودی ندارد بلکه ممکن است باعث ایجاد غرور و خودبزرگبینی در کودک شود. صداقت باعث ایجاد صمیمت و همدلی بین کودک و پدر/مادر میشود. توصیههای زیر به شما در استفاده موثر از روشهای افزایش خودکارآمدی کمک خواهند کرد.
آموزش گام به گام
برنامهریزی داشته باشید و ابتدا به خودتان بگویید: «صبر کن، چه چیزی به فرزندم بگویم که هم صادقانه باشد و هم به کودک در مورد توانایی و استعدادهایش برای سازگاری با موقعیت یا بهتر ساختن شرایط و اقدامات کمک کند».
بازخوردهای اختصاصی
بهجای گفتن چیزهای عمومی مانند خیلی عالی بودی یا فوقالعاده عمل کردی، از کلمات و بازخوردهای دقیق استفاده کنید. برای مثال، بگویید: «تو در جمع و تفریقِ اعداد و محاسبات واقعا خوبی».
نام گذاری نقاط قوت کودک
قدرت یا مهارتی را شناسایی کنید که فرزندتان میتواند از آن برای کنار آمدن با موقعیت یا کمک به بهتر شدن اوضاع در آینده استفاده کند. مثلا بگویید: «تو در امتحان موفق شدی زیرا بهترین زمان برای درس خواندن را درست انتخاب کردی» یا «تو حس شوخ طبعی خوبی داری که ارتباط با دوستان و دیگران را برایت آسان میکند» یا «تو پاسهای دقیق و موثری در بازی قبل دادی، آیا راهی برای استفاده از آنها در بازی بعد به ذهنت میرسد».
سخن پایانی
احساس خودکارآمدی بهمرور و با افزایش تجربیات موفقیت آمیز در کودکان ایجاد میشود. کودکان تازه متولدشده، درکی از تواناییهایشان ندارند و این والدین، مدرسه و جامعه هستند که باید به آنها در این زمینه کمک کنند. از روشهای افزایش خودکارآمدی مانند مقابله با افکار منفی، ارزیابی فرآیند رسیدن به موفقیت و آموزش هدف گذاری برای کمک به کودک استفاده کنید. نکته بسیار مهم اینکه بازخوردهای کلی ندهید، بلکه بهدقت رفتار کودک را تماشا کنید و بازخوردهای دقیق و واقعبینانه ارائه دهید.
سوالات متداول
- خودکارآمدی چه اهمیتی دارد؟
خودکارآمدی باعث پیگیری هدف تا رسیدن به موفقیت میشود. اگر احساس کنیم در زمینه خاصی توانایی نداریم، احتمالا از اول آن را شروع نخواهیم کرد. - نقش والدین در خودکارآمدی کودکان چیست؟
کودکان توانایی زیادی در تشخیص مهارتهای خود ندارند و به همین دلیل نقش والدین در این زمینه بسیار پررنگ است. - چهکارهایی برای افزایش خودکارآمدی کودک انجام دهیم؟
والدین باید با استفاده از روشهایی مانند آموزش هدفگذاری، ارزیابی مسیر رسیدن به هدف و مقابله با افکار منفی به کودک در این زمینه کمک کنند.