سادهترین کار این است که لیستی 50، 100 یا حتی 200تایی از مهارتهای زندگی ارائه و شما و
قدیمترها با شروع بلوغ برای کودک جشن میگرفتند و ورود او به دنیای بزرگسالی را تبریک میگفتند. در
آیا تصویری از 2-3 سالگی فرزندتان بهخاطر میآورید؟ وقتی «نهگفتن» ورد زبانش شده بود و همه درخواستهای شما
نیاز کودکان به مرزبندی و محدودیتگذاری از همان اوایل زندگی دیدنی بود! مثلا وقتی فرزندتان با بالش و
همه ما در مسیر زندگی تنها به دستاوردهایی افتخار میکنیم و از اتفاقاتی عمیقا خوشحال میشویم که هدفمندانه
در چشمبههمزدنی، دخترکوچولوی بازیگوش و خوشبیان شما قدکشیده و نسبت به قبل، تغییرات زیادی کرده است! حتی شاید
در جادههای کویری و یکنواخت، تنها کیلومتر ماشین است که تغییر میکند. انگار زمان متوقف شده و مکان
گاهی مسیر و مقصد برایت مهم نیست و تنها فکروذکرت رفتن است. انگار گمشدهای به وسعت دنیا و
کوهنوردها برای عبور از مسیرهای سختودشوار کوهستانی باید به لوازم و وسایل خاصی مجهز باشند. البته وسایل همراه
لاکپشتها بهمحض احساس خطر در لاک دفاعیشان فرو میروند و تا اطمینانیافتن از اتمام آن، سروپای خود را