شبیه مغازهداری که کالایش را به خریدار واقعی میفروشد، آدم هم حرفش را به شنونده واقعی میزند. وقتی
سادهترین کار این است که لیستی 50، 100 یا حتی 200تایی از مهارتهای زندگی ارائه و شما و
قدیمترها با شروع بلوغ برای کودک جشن میگرفتند و ورود او به دنیای بزرگسالی را تبریک میگفتند. در
آیا تصویری از 2-3 سالگی فرزندتان بهخاطر میآورید؟ وقتی «نهگفتن» ورد زبانش شده بود و همه درخواستهای شما
نیاز کودکان به مرزبندی و محدودیتگذاری از همان اوایل زندگی دیدنی بود! مثلا وقتی فرزندتان با بالش و
وقتی معلم کلاس برایش کاری پیش میآمد و ما را به خانه میفرستادند، بهترین اتفاق دنیا بود! بعضی
همه ما در مسیر زندگی تنها به دستاوردهایی افتخار میکنیم و از اتفاقاتی عمیقا خوشحال میشویم که هدفمندانه
در چشمبههمزدنی، دخترکوچولوی بازیگوش و خوشبیان شما قدکشیده و نسبت به قبل، تغییرات زیادی کرده است! حتی شاید
به نظر میرسد خوابیدن عمل سادهای است و هر موجودی در ساعت خستگی به راحتی و ناخواداگاه به
کلیشهای یا هرچه، ولی یکی از بهترین جملات دنیاست: «من از هیچکس نمیترسم، جز خودم!» چه جوانیهایی که