استعاره مکنیه چیست؟ | تعریف، مثال و نکات کلیدی

آموزش استعاره مکنیه

تصور کنید که در یک شعر زیبا خوانده‌اید، “دل به دریا زدم و دریا شد دل”، این جمله به‌ظاهر ساده اما پر از مفاهیم عمیق است. در حقیقت، این جمله یکی از نمونه‌های استعاره است، اما نه هر استعاره‌ای، بلکه استعاره‌ای که به زیبایی در آن “مشبه” با ویژگی‌ها و اجزای مشبه به درهم‌آمیخته شده است.

در مقالات قبلی با انواع آرایه های ادبی آشنا شدیم، در این مقاله، قصد داریم شما را با استعاره مکنیه آشنا کنیم، نوعی استعاره که در آن ویژگی‌ها یا اجزای مشبه به مشبه نسبت داده می‌شود و به عبارتی، در کنار مفهوم اصلی، بخشی از ویژگی‌های آن نیز به تصویر کشیده می‌شود.

در ادامه، به آموزش استعاره مکنیه خواهیم پرداخت و نکات کلیدی آن را با استفاده از مثال‌های کاربردی و توضیحات ساده بیان خواهیم کرد. همچنین، با تشخیص و تفاوت آن با سایر انواع استعاره، شما می‌توانید مهارت‌های خود را در فهم و استفاده از این آرایه ادبی ارتقا دهید.

استعاره مکنیه چیست؟

آرایه استعاره یکی از آرایه‌ای ادبی است که از تشبیه به وجود می‌آید. در آرایه تشبیه، دو رکن اصلی به نام‌های مشبه (آنچه تشبیه می‌شود) و مشبهٌ‌به (آنچه به آن تشبیه می‌شود) وجود دارند. اگر یکی از این دو رکن حذف شود، تشبیه به استعاره تبدیل می‌شود. در این حالت، شاعر یا نویسنده مستقیماً مشبه یا مشبهٌ‌به را به کار می‌برد و وجه شبه (دلیل شباهت) و ادات تشبیه معمولاً حذف می‌شوند.

استعاره مکنیه یکی از انواع مهم استعاره است که در آن، ویژگی یا جزئی از مشبهٌ‌به به مشبه نسبت داده می‌شود. در استعاره مکنیه، به‌جای اینکه مستقیماً خود مشبهٌ‌به در جمله آورده شود، یکی از ویژگی‌ها یا اجزای آن به مشبه نسبت داده می‌شود.

به‌عبارت‌دیگر، تعریف استعاره مکنیه بدین صورت است: ‌نوعی “شبیه‌سازی” که در آن ویژگی‌های خاص یا جزئی از چیزی که در حال مقایسه است، به عنصر اصلی و اصلی‌تر نسبت داده می‌شود.

استعاره مکنیه چیست

استعاره مکنیه در مقایسه با دیگر انواع استعاره‌ها ویژگی‌های خاص خود را دارد. در این نوع استعاره، برخلاف استعاره‌های ساده که در آن مشبه و مشبهٌ‌به به طور مستقیم به هم مرتبط می‌شوند،

مکنیه از یک ارتباط غیرمستقیم استفاده می‌کند. به این معنا که از ویژگی‌ها یا اجزای مشبهٌ‌به برای توصیف مشبه بهره می‌برد. برای مثال، وقتی در جمله‌ای گفته می‌شود: “دست زمانه به من زد”، در اینجا با تشبیه زمانه به یک انسان، ویژگی آن (یعنی “دست”) به مشبه (زمانه) نسبت داده می‌شود. 

برای درک بهتر این مطلب به این مثال استعاره مکنیه در شعر زیر توجه کنید:

  • بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران کز سنگ گریه خیزد روز وداع یاران

در این بیت مشبه سنگ است و مشبهٌ‌به انسان است که حذف شده. شاعر سنگ را به انسانی تشبیه کرده که می‌تواند گریه کند، اما به‌جای ذکر انسان، فقط ویژگی «گریه» را به سنگ نسبت داده است. این کار سنگ را به شکلی خیالی زنده و احساسی نشان می‌دهد. این استعاره از نوع تشخیص است، زیرا ویژگی انسانی به یک شیء بی‌جان نسبت‌داده‌شده است.

اولین نفری باشید که از اخبار و اطلاعیه‌های مرتبط با پایه تحصیلیتان باخبر می‌شود!

تفاوت استعاره مکنیه با دیگر استعاره‌ها

در سایر انواع استعاره، مانند استعاره ساده یا غیرمستقیم، معمولاً دو عنصر مشبه و مشبهٌ‌به به طور مستقیم یا غیرمستقیم به هم ارتباط می‌یابند. اما در استعاره مکنیه، یک جزء از ویژگی مشبهٌ‌به به طور مستقل به مشبه نسبت داده می‌شود. به این معنا که، مشبه و ویژگی مشبهٌ‌به به یکدیگر پیوند می‌خورند، اما این پیوند از طریق یک ویژگی خاص برقرار می‌شود.

فرق تشبیه با استعاره مکنیه

در تشبیه، معمولاً دو عنصر مشبه و مشبهٌ‌به با استفاده از واژه‌هایی مانند “مثل”، “چون” یا “مانند” به هم پیوند می‌خورند. در تشبیه، هر دو عنصر به‌وضوح بیان می‌شوند و ویژگی مشبهٌ‌به به طور مستقیم معرفی می‌شود.

به‌عنوان‌مثال، در جمله “او مثل گل خوشبوست”، مشبه (او) به طور مستقیم با مشبهٌ‌به (گل) و ویژگی آن (خوشبو بودن) مقایسه می‌شود. اما در استعاره مکنیه، هیچ واژه مقایسه‌ای مانند “مثل” وجود ندارد و ویژگی خاص مشبهٌ‌به به طور ضمنی به مشبه نسبت داده می‌شود. به همین دلیل، استعاره از تشبیه عمیق‌تر و پیچیده‌تر است و معمولاً بار معنایی بیشتری به جمله می‌بخشد.

پیشنهاد مطالعه: ارکان جمله چیست؟

تشخیص استعاره مکنیه

استعاره مکنیه به دلیل ویژگی‌های خاص خود، در شعر و نثر به‌راحتی قابل‌شناسایی است، به‌ویژه هنگامی که توجه به جزئیات و ویژگی‌های خاص آن معطوف شود. برای شناسایی این نوع استعاره، باید دقت کنیم که آیا در جمله‌ای ویژگی خاص یا جزئی از مشبهٌ‌به به مشبه نسبت‌داده‌شده است یا خیر. به عبارتی، در استعاره مکنیه، مشبه به طور مستقیم ظاهر نمی‌شود و به‌جای آن، ویژگی‌ها یا اجزای آن به مشبه نسبت داده می‌شود.

ویژگی‌هایی که باعث می‌شود یک جمله به استعاره مکنیه تبدیل شود

  1. عدم استفاده از واژه‌های مقایسه‌ای: برخلاف تشبیه که معمولاً از واژه‌هایی مانند “مثل” یا “چون” استفاده می‌کند، در استعاره معمولا هیچ‌گونه واژه مقایسه‌ای وجود ندارد. این ویژگی یکی از شاخصه‌های اصلی برای شناسایی آن است.
  2. نسبت‌دادن ویژگی‌های مشبهٌ‌به به مشبه: در این نوع استعاره، یکی از ویژگی‌های اصلی یا جزئی از مشبهٌ‌به به مشبه نسبت داده می‌شود. این ویژگی می‌تواند به‌صورت مستقیم یا غیرمستقیم در جمله ظاهر شود.
  3. تبدیل جزئی از مشبهٌ‌به به قسمتی از مشبه: در استعاره مکنیه، جزئی از ویژگی‌های مشبهٌ‌به به مشبه منتقل می‌شود و به طور ضمنی ارتباطی میان این دو ایجاد می‌شود. به‌عنوان‌مثال، در جمله “خورشید شکفت”، شکفتن به‌عنوان ویژگی مشبهٌ‌به (گل) به مشبه (خورشید) نسبت‌داده‌شده است.
تشخیص استعاره مکنیه ، چگونه استعاره مکنیه را تشخیص دهیم؟

فرق استعاره مکنیه و اضافه استعاری

در ادبیات فارسی، آرایه‌های ادبی مانند استعاره مکنیه و اضافه استعاری به کلام زیبایی و عمق می‌بخشند. هرچند هر دو از انواع استعاره هستند و برای تشبیه به کار می‌روند، اما تفاوت‌های مهمی دارند که شناخت آن‌ها به دانش‌آموزان کمک می‌کند تا این آرایه‌ها را در شعر و نثر بهتر تشخیص دهند. 

اضافه استعاری نوعی ترکیب است که در آن دوکلمه با رابطه اضافه (مضاف و مضاف الیه) به هم متصل می‌شوند، اما این رابطه به‌صورت استعاری است. در این آرایه، مضاف الیه معمولاً مشبهٌ‌به است و مضاف به‌جای مشبه به کار می‌رود، به‌گونه‌ای که معنای اصلی کلمه تغییر می‌کند و تصویری خیالی ایجاد می‌شود.

به‌عنوان‌مثال عبارت «گریۀ آسمان» را در نظر بگیرید؛ در این ترکیب، «گریه» یکی از ملزومات انسان غمگین است. در اینجا آسمان به انسان غمگینی تشبیه شده که گریه می‌کند. این ترکیب تشبیه استعاری آسمان به انسان غمگین است و به‌صورت یک اضافه استعاری بیان شده است.

در استعاره مکنیه، ویژگی یا جزئی از مشبهٌ‌به به مشبه نسبت داده می‌شود. این نوع استعاره لزومی ندارد که به‌صورت ترکیب اضافی (مضاف و مضاف الیه) باشد. در واقع، تنها ویژگی یا جزء خاصی از مشبهٌ‌به به مشبه تعلق پیدا می‌کند و هیچ‌گونه الزام به ترکیب اضافی وجود ندارد. برای مثال، در جمله “مهتاب هر شب می‌تراود”، تراویدن که ویژگی مشبهٌ‌به (آب) است به مشبه (مهتاب) نسبت داده می‌شود، بدون آنکه ساختار ترکیب اضافی مشاهده شود.

اما در اضافه استعاری، ساختار به‌صورت یک ترکیب اضافی شکل می‌گیرد (مضاف و مضاف الیه). در این حالت، مضاف به مضاف الیه تعلق ندارد و در حقیقت، مضاف در واقع یکی از ملزومات مشبهٌ‌به است که به مضاف الیه اطلاق می‌شود. به این معنا که در اضافه استعاری، ویژگی مشبهٌ‌به به طور مستقیم و به‌صورت یک ترکیب اضافی به مشبه افزوده می‌شود.

برای مثال، در عبارت «دست روزگار»، دست به طور مستقیم به روزگار (مشبه) افزوده می‌شود و هدف از آن تشبیه روزگار به انسانی است که دست دارد. در این نوع استعاره، ویژگی مشبهٌ‌به در قالب یک ترکیب اضافی به مشبه اطلاق می‌شود؛ بنابراین، می‌توان گفت که هر اضافه استعاری یک استعاره مکنیه است، اما هر استعاره مکنیه لزوماً اضافه استعاری نیست.

 فرق استعاره مکنیه و اضافه استعاری

مثال استعاره مکنیه

در این بخش، 10 مثال برای استعاره مکنیه ارائه شده است که هر کدام با توضیح مختصر و ارتباطشان با مفاهیم اصلی این آرایه بررسی می‌شوند. این مثال‌ها به شما کمک می‌کنند تا استعاره مکنیه با مثال را بهتر درک کنید و بتوانید آن را در شعر و نثر تشخیص دهید.

  1. بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران کز سنگ گریه خیزد روز وداع یاران 

توضیح: در این بیت، «سنگ» (مشبه) به انسان (مشبهٌ‌به) تشبیه شده و ویژگی «گریه‌کردن» به آن نسبت‌داده‌شده است. مشبهٌ‌به (انسان) حذف شده و سنگ به‌صورت خیالی زنده و احساسی نشان‌داده‌شده است. این مثال از نوع تشخیص است، زیرا ویژگی انسانی (گریه) به شیء بی‌جان (سنگ) نسبت‌داده‌شده و نشان‌دهنده توانایی استعاره مکنیه در جان‌بخشی به اشیا است. 

  1. به صحرا شدم، عشق باریده بود 

توضیح: «عشق» (مشبه) به باران (مشبهٌ‌به) تشبیه شده و ویژگی «باریدن» به آن نسبت‌داده‌شده است. مشبهٌ‌به (باران) حذف شده و عشق به‌صورت تصویری ملموس و پویا نشان‌داده‌شده است. این مثال نشان می‌دهد که استعاره مکنیه می‌تواند مفاهیم انتزاعی را با ویژگی‌های ملموس توصیف کند و تصویرسازی قوی ایجاد کند. 

  1. کس چو حافظ نَگُشاد از رخِ اندیشه نقاب تا سرِ زلفِ سخن را به قلم شانه زدند

توضیح: در این بیت، عبارت «رخِ اندیشه»، اندیشه را به انسانی تشبیه کرده که صورت دارد. مشبه (اندیشه) به مشبهٌ‌به (انسان) نسبت‌داده‌شده است. این جمله یک مثال از استعاره مکنیه است که اضافه استعاری نیز هست و آرایه تشخیص را نیز در خود جای‌داده است. همچنین در عبارت «سرِ زلفِ سخن»، سخن به انسانی تشبیه شده که سر و زلف دارد. مشبه (سخن) به مشبهٌ‌به (انسانی که سر و زلف دارد) نسبت‌داده‌شده است. (مثال برای استعاره مکنیه تشخیص)

  1. هر کو نکاشت مِهر و ز خوبی گُلی نچید در رهگذارِ باد نگهبانِ لاله بود

توضیح: در این بیت، «مهر» به دانه‌ای تشبیه شده که قابلیت کاشته شدن دارد. مشبه (مهر) به مشبهٌ‌به (دانه‌ای که قابلیت کاشته شدن دارد) نسبت‌داده‌شده است. این جمله یک مثال از استعاره مکنیه است که در آن از جزئی از مشبهٌ‌به (دانه) برای توصیف مشبه (مهر) استفاده شده است. 

  1. مرگ چنگال خود را به خون او رنگین کرد

توضیح: «مرگ» (مشبه) به گرگ یا حیوان درنده (مشبهٌ‌به) تشبیه شده و «چنگال» (جزء مشبهٌ‌به) به آن نسبت‌داده‌شده است. مشبهٌ‌به حذف شده و مرگ به‌صورت ترسناک و زنده تصویر شده است. این مثال نشان‌دهنده توانایی استعاره مکنیه در ایجاد تصاویر قوی و دراماتیک با استفاده از اجزای مشبهٌ‌به است.

  1. هر کو نکاشت مِهر و ز خوبی گُلی نچید در رهگذارِ باد نگهبانِ لاله بود

توضیح: در این بیت، «رهگذر باد» به انسانی تشبیه شده که در راه می‌گذرد. مشبه (باد) به مشبهٌ‌به (انسانی که در راه می‌گذرد) نسبت‌داده‌شده است. این جمله یک مثال از استعاره مکنیه و تشخیص است که در آن از جزئی از مشبهٌ‌به (رهگذر) برای توصیف مشبه (باد) استفاده شده است. (مثال برای استعاره مکنیه تشخیص)

  1. ای اَبر بهمنی که به چشم من اندری تن زن زمانکی و بیاسای و کم گری

توضیح: در این بیت، «ابر بهمنی… کم گری» به انسانی تشبیه شده که بسیار گریه می‌کند. مشبه (ابر بهمنی) به مشبهٌ‌به (انسانی که بسیار گریه می‌کند) نسبت‌داده‌شده است. این جمله یک مثال از استعاره مکنیه تشخیص است که در آن از جزئی از مشبهٌ‌به (گریستن) برای توصیف مشبه (ابر بهمنی) استفاده شده است.

  1. فردا که پیشگاه حقیقت شود پدید

توضیح: در این بیت، «پیشگاه» به آستانه و درگاه خانه تشبیه شده که آشکار است. مشبه (حقیقت) به مشبهٌ‌به (خانه) نسبت‌داده‌شده است. این جمله یک مثال از استعاره مکنیه است که در آن از جزئی از مشبهٌ‌به (پیشگاه) برای توصیف مشبه (حقیقت) استفاده شده است.

  1. آسمان تعطیل است.

توضیح: در این جمله، «آسمان» به جایی تشبیه شده که تعطیل است. مشبه (آسمان) به مشبهٌ‌به (مکانی که تعطیل است) نسبت‌داده‌شده است. این جمله یک مثال از استعاره مکنیه و تشخیص است که در آن از جزئی از مشبهٌ‌به (تعطیل بودن) برای توصیف مشبه (آسمان) استفاده شده است.

  1. در نابسته احسان گشاده‌ست به هر کس آنچه می‌بایست داده‌ست

توضیح: «احسان» (مشبه) به خانه (مشبهٌ‌به) تشبیه شده و «در» (جزء مشبهٌ‌به) به آن نسبت‌داده‌شده است. مشبهٌ‌به حذف شده و احسان به‌صورت مکانی سخاوتمند تصویر شده است. 

نتیجه‌گیری

استعاره مکنیه یکی از آرایه‌های قدرتمند و زیبا در زبان و ادب فارسی است که با حذف مشبهٌ‌به و نسبت‌دادن ویژگی‌ها یا اجزای آن به مشبه، تصاویر خیال‌انگیز و عمیقی ایجاد می‌کند. این نوع استعاره به‌ویژه در شعر فارسی مورد استفاده قرار می‌گیرد و به شاعر این امکان را می‌دهد که با استفاده از ویژگی‌های مشبهٌ‌به، احساسات و مفاهیم پیچیده را به طور غیرمستقیم و هنرمندانه به مخاطب منتقل کند.

در این مقاله، با بررسی تعریف، ویژگی‌ها و تفاوت‌های استعاره مکنیه با سایر آرایه‌های ادبی مانند اضافه استعاری، همچنین با استفاده از مثال‌های مختلف، تلاش کردیم تا درک بهتری از این مفهوم ارائه دهیم. این ابزار ادبی نه‌تنها در زیبایی‌شناسی متون بلکه در تقویت قدرت تفکر انتقادی و تجزیه‌وتحلیل ذهنی نیز نقش مهمی ایفا می‌کند.

به این مطلب امتیاز دهید

اشتراک گذاری مطلب :

اولین نفری باشید که از اخبار و اطلاعیه‌های مرتبط با پایه تحصیلیتان باخبر می‌شود!

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *