فهرست مطالب
Toggleآگاهی ما از نیروی جاذبه باعث میشود که مراقب پرتگاه باشیم؛ اما اگر جلوی کودکان نوپا را نگیریم، دیر یا زود کار دست خودشان میدهند! ما از چیزهای بسیار زیاد دیگری نیز آگاهیم؛ مثلا اینکه کلیدها گاهی گم میشوند، اما ناپدید نه. کودکان اما این اطلاعات را در اختیار ندارند. اصلا نحوه نگاه آنها به جهان با نگاه ما تفاوتهایی کاملا اساسی دارد؛ مثلا از نظر آنها هر چیزی که حرکت میکند، پس جان هم دارد. البته که آنها هم روزی شبیه ما فکر میکنند، اما تا رسیدن به آنجا، باید از مراحل رشد شناختی کودک گذر کنند. قبل از ورود به بررسی این مراحل، بیایید ابتدا به تعریف رشد شناختی و بررسی اهمیت آگاهی والدین از تغییر و تحولات شناختی کودکان بپردازیم.
رشد شناختی چیست؟
سازگاری و تعامل موثر با محیط از طریق اطلاعات قدیم و جدید را شناخت یا سازههای شناختی میگوییم. کودک بهمرور این اطلاعات را از محیط خارج دریافت و در ذهنش پردازش میکند. یکی از مثالهای بارز آن «رشد پایداری (ثبات) اشیاء» است: کودکان در ابتدا هیچ درکی از پایداری اشیاء ندارند و وقتی چیزی از میدان دیدشان خارج شود، دیگر برایشان وجود خارجی ندارد. آنها بهمرور و در حدود 1 سالگی، متوجه میشوند که حتی اگر اشیاء خارج از دیدشان باشند، حتما جایی در همین گوشهکنار هستند و محو نشدهاند.
پس شناخت یعنی اندوختههای تجربی کودک از دنیای بیرون و پردازش آنها در دنیای درون. رشد شناختی کودک هم بهمعنای فرآیندی است که از طریق آن، کودک بهمرور و در طی سالیان متمادی، از درکی مبهم به شناختی مستند و مستدل از جهان میرسد. این شناختهای اولیه اهمیت زیادی دارند و شالوده انواع هوش در کودکان را پیریزی میکنند.
اهمیت آگاهی از تغییر و تحولات شناختی کودکان
در گذشته کودکان را موجوداتی منفعل در نظر میگرفتند که باید همهچیز از ریز تا درشت را برایشان توضیح داد. علاوه بر این، تفاوتی بین الگوهای فکری کودکان و بزرگسالان قائل نبودند. نتیجهاش هم این بود که اجازه طیشدن فرآیند رشد عقلانی را به کودک نمیدانند، بلکه با زور و اجبار، تفکرات خودشان را در مغز بچه فرو میکردند! امروزه اوضاع بسیار متفاوت است:
روانشناسانی مانند پیاژه، با بررسی کمی و کیفی رشد عقلانی کودک، اطلاعات ارزشمندی درباره فرآیند رشد مولفههای شناختی مختلف مانند حافظه، زبان و حلمسئله برایمان به ودیعه گذاشتهاند. در نتیجه این نظریات، امروزه ما میدانیم که کودکان سنین مختلف بهصورت فعالانه و با روشهای مختص به خودشان، در حال اکتشاف محیط و یادگیری چیزهای جدید هستند. مهمترین مزیت این یافتههای روانشناختی، افزایش آگاهی ما از نحوه آموزش کودکان و تسهیل فرآیند رشد آنها است. بهعنوان مثال، ما حالا از نحوه آموزش مهارت حل مسئله به کودکان و نوجوانان آگاهی بسیار بیشتری داریم.
مراحل رشد شناختی کودک
رشد شناختی کودکان از مراحل مشخصی میگذارد؛ یعنی آنها در سنین مختلف، به شیوههای متفاوتی اطلاعات را از جهان خارج دریافت و پردازش میکنند. بیایید مسیر الگوی تفکری آنها را از نگاه پیاژه، برجستهترین نظریهپرداز رشد کودک، بررسی کنیم و ببینیم که مراحل رشد شناختی در کودکان چیست؟
مرحله حسی-حرکتی (تولد تا 2 سالگی)
کودک از طریق ادراکاتی مانند دیدنوشنیدن و اعمالی مانند مکیدن، چنگزدن و گرفتن، شروع به کاوش و اکتشاف محیط اطراف میکنند. به عبارت دیگر، مهمترین ابزار آنها برای آگاهی از محیط خارج، اطلاعاتی است که از طریق حواس و پاسخهای حرکتی دریافت میکنند. به تعبیر خود ژانپیاژه، آنها از طریق اعمال حسی-حرکتی فکر میکنند؛ یعنی مثلا وقتی چیزی را در دست میگیرند، مدام آن را از این دست به آن دست میکنند تا از زیر و بمش سر در آورند.
بنابراین، در این سنین استفاده از بازی های حسی برای کودکان به رشد شناختی آنها کمک زیادی میکند. در این مرحله، آنها به پیشرفتهای مهمی درباره سازوکار جهان نائل میشوند:
- از طریق اعمالی مانند مکیدن، چنگزدن و خزیدن، از مفاهیم خاصی مانند ادراک عمق آگاه میشوند.
- خود را بهعنوان موجودی مستقل و مجزا از افراد و اشیاء اطرافشان درک میکنند (افزایش خودآگاهی).
- از تاثیر اعمال خود بر اشیاء و جهان اطراف مطلع میشوند (فهم رابطه علتومعلولی).
- آگاهی از اینکه حتی چیزهای خارج از دید هم هنوز وجود ندارند (ثبات شئ).
مرحله پیشعملیاتی؛ سنین پیش دبستانی (2-7 سالگی)
اگرچه پایههای شکلگیری زبان در مرحله قبلی پیریزی شده است؛ اما رشد زبان از ویژگیهای بارز این مرحله است. تعاملات زبانی به کودک کمک میکنند تا با استفاده از نمادها (کلمات) فکر کند. بههمیندلیل، بازهای وانمودی (نمادین و تئاتری) و بازی هایی برای تقویت خلاقیت در کودکان، بر انواع دیگر بازیها برایشان ارجحیت دارد. مشکل بزرگ آنها در این مرحله، قضاوت درباره کمیتها بر اساس ابعاد فیزیکیشان است؛ بهعنوان مثال، اگر مقداری آب را از لیوانی پهن و کوتاه به لیوانی دراز و باریک سرازیر کنیم، آنها فکر میکنند که حجمش بیشتر از قبل شده است!
دلیل نامگذاری این مرحله به پیشعملیاتی نیز همین دید کاملا عینی و وابسته به جزئیاتشان است. بهصورت کلی، مشخصههای بارز این مرحله را میتوان اینگونه جمعبندی کرد:
- آغاز تفکر نمادین و استفاده از کلمات و عکسها برای بازنمایی افکار
- تمایل به خودمحوری و مشکل در درک نقطهنظرات دیگران
- تفکر در قالبی کاملا عینی، ملموس و وابسته به جزئیات
مرحله عملیات عینی؛ سنین دبستان (7 تا 11 سالگی)
اگرچه تفکر کودکان هنوز هم کاملا عینی و وابسته به جزئیات است، اما پیدایش تفکر عملیاتی باعث نظم ذهنی و افزایش تفکر منطقی در آنها میشود. تفکر منطقی نیز باعث افزایش بازی های گروهی برای کودکان دبستانی میشود. تنها نقطهضعف آنها در این مرحله، فقدان تفکر انتزاعی و در نظر گرفتن احتمالات مختلف است؛ بههمیندلیل هم، تفکرشان کمی متعصبانه است و برای اصلاح شناختهای ناسازگارانه به تجربیات عینی وابستهاند. جمعبندی نکات برجسته این مرحله به صورت زیر است:
- توانایی تفکر منطقی درباره رویدادها و تجربیات عینی و نه ذهنی و انتزاعی
- توانایی استدلال استقرایی (استدلال از جزء به کل) در موارد کاملا عینی و ملموس
- فهم مفهوم نگهداری ذهنی؛ برای مثال، میزان آب درون لیوان باریک و دراز با لیوان پهن و کوتاه یکسان است.
مرحله عملیات صوری؛ نوجوانی (11 سالگی به بعد)
بالاخره کودک به ابزار تفکر انتزاعی مجهز میشود. او حالا و با استفاده از این ابزار قادر به آیندهنگری است، زیرا توان درنظرگرفتن احتمالات مختلف و تصمیمگیری بر اساس آنها را دارد. نوجوانان در این مرحله تقریبا به تمام ابزارهای شناختی بزرگسالان دسترسی پیدا کردهاند:
- دستیابی به مهارت استدلال استنتاجی (تفکر از کل به جزء)
- آغاز تفکر انتزاعی و استدلال درباره فرضیهها و احتمالات مختلف
- تحلیل و ارزیابی مسائل پیچیده اجتماعی، سیاسی، اخلاقی، قومیتی و فلسفی
علت تاخیر در رشد شناختی کودک
عوامل زیادی در بروز این مشکل تاثیرگذارند که میتوان آنها را به 4 دسته کلی تقسیم کرد:
عوامل محیطی
مهمترین عامل در کارآمدی رشد شناختی، دریافت تحریکهای محیطی لازم در زمان مناسب است. وقتی کودک در محیطی بسته و ساکن روز را به شب برساند، احتمالا نمیتوان توقع چندانی از عملکرد هوشی او داشت. در عوض، اگر از سرگرمیهای مختلف مانند بازی های دونفره خانگی برای افزایش تحرکشان استفاده کنید، قطعا رشد عملکرد عقلانی آنها تقویت خواهد شد.
عوامل روانشناختی
اگر استرسهای محیطی مانند تروما و ضعفهای تربیتی مانند داشتن والدین سمی زیاد باشد، همه جوانب رشد از جمله رشد شناختی کودک مختل میشود.
عوامل جسمانی و بیولوژیکی
عوامل جسمانی مختلف مانند تغذیه نامناسب، وزن هنگام تولد و بیماریهای ویروسی و عفونی موثر بر عملکرد مغز، در بروز این مشکل تاثیر زیادی دارند. عامل تغذیه در بهبود عملکرد مغزی و رشد سالم کودکان تاثیر زیادی دارد؛ بنابراین، شما باید با خواندن مقالاتی مانند تغذیه دانش آموزان ابتدایی، برای نیازهای تغذیهای فرزندتان برنامهریزی منسجمی داشته باشید.
عوامل اجتماعی-اقتصادی
بر اساس تحقیقات، وضعیت اجتماعی-اقتصادی خانواده از جمله سطح درآمد و کیفیت کلاسهای آموزشی نیز از عوامل تاثیرگذار بر رشد عقلانی کودکان هستند.
سخن پایانی
کودکان آنگونه که در گذشته تصور میشد موجوداتی منفعل و صرفا دریافتکننده اطلاعات بزرگسالان نیستند؛ بلکه بهصورتی فعالانه و در مراحلی مشخص، درک خود از جهان را بهمرور اصلاح و تکمیل میکنند. آنها در ابتدای تولد تنها به ابزارهای حسی و حرکتی مجهزند، سپس از ابزارهای نمادین و خصوصا زبان بهرهمند میشوند، در ادامه به نظم ذهنی میرسند و در نهایت توان ذهنینگری را کسب میکنند. هر کدام از این ابزارها به کودکان کمک میکنند تا برداشت کاملتر و دقیقتری از جهان اطراف و نحوه تعامل موثر با آن به دست بیاورند. آگاهی شما از این مراحل، در شناخت فرآیند ذهنی کودکان و نحوه فراهمسازی تحریکات محیطی لازم برای آنها کمکتان میکند.
سوالات متداول
- رشد شناختی کودک طی چه مراحلی طی می شود؟
به اعتقاد ژانپیاژه، از کودکی تا نوجوانی دارای 4 مرحله است: 1. مرحله حسی-حرکتی (تولد تا 2 سالگی)؛ 2. مرحله پیشعملیاتی (2 تا 7 سالگی)؛ 3. مرحله عملیات عینی (7 تا 11 سالگی)؛ 4. مرحله تفکر صوری (از 11 سالگی به بعد). - چرا رشد شناختی کودکان اهمیت دارد؟
زیرا آگاهی از آنها به والدین، مربیان، معلمان و روانشناسان تربیتی کمک میکند تا دنیای ذهنی کودکان را درک و شرایط تقویت و تسریع رشد شناختی آنها را فراهم کنند. - چرا برخی کودکان دچار تاخیر در رشد شناختی هستند؟
عوامل زیادی در این زمینه دخیل هستند که بهصورت کلی میتوان آنها را به 4 دسته محیطی (دریافت تحریکات لازم)، روانشناختی (استرس زیاد)، وضعیت اجتماعی-اقتصادی مانند امکانات تحصیلی و بیولوژیکی مانند تغذیه نامناسب، تقسیم کرد.