فهرست مطالب
Toggleتشخیص یا شخصیتبخشی یکی از آرایههای ادبی پرکاربرد و زیبا در زبان فارسیست. فرض کنید یکی از دوستانتان شخصیت خیلی آرامی دارد و شما به او میگویید: «از این صندلی صدا در میاد ولی از تو در نمیاد!». در اینجا صندلی به انسانی تشبیه شده است که میتواند صدا تولید کند. شما در اینجا به صندلی شخصیتی انسانی دادهاید و از آرایه تشخیص استفاده کردهاید. آرایه تشخیص هم مثل دیگر آرایههای ادبی با نکات و ریزهکاریهایی همراه است که ما در این مقاله به بررسی آنها میپردازیم.
آرایه تشخیص چیست
وقتی با نسبتدادن صفت، حالت یا عملی انسانی به غیرانسان، به آن جلوهای انسانی ببخشیم، تشخیص (شخصیتنمایی) شکل میگیرد. به عبارت دیگر، هرگاه شاعر، نویسنده یا گوینده برای موجودی بیجان یا جانداران غیرانسان، یکی از ویژگیهای خاص انسان را در نظر بگیرد، از تشخیص استفاده کرده است. به مثال زیر دقت کنید:
- «چشمانش حرفها داشت».
چشمها حرف نمیزنند اما در اینجا ما آنها را به انسانی تشبیه کردهایم که حرف میزنند. به همین دلیل است که منشا تشخیص را هم مثل استعاره در تشبیه باید جست. هر تشخیصی به لحاظ فنی نوعی استعاره مکنیه است و هر استعارهای هم نوعی تشبیه است، پس برای درک بهتر تشخیص بیایید نگاهی به ارتباط آن باید تشبیه و استعاره بیندازیم.
رابطه تشخیص با تشبیه
حتما شما هم وقتی عضوی از بدنتان به دیوار یا میز و صندلی برخورد کرده و صدمه دیده است، این شوخی بامزه را حداقل یکبار کردهاید: «میز کوره!». این مثال به خاطر ملموسبودنش برای درک شباهت تشخیص با تشبیه و استعاره مثال خوبیست.
ما ابتدا ویژگی سربههوایی و ندیدن خودمان را به میز فرا فکندهایم و سپس صفت کوری که یک ویژگی انسانیست را به آن نسبت دادهایم. این تشبیه را میتوان به این صورت بازنویسی کرد: «میز از لحاظ سربههوایی مثل یک انسانِ کور است». ۴ رکن اصلی این تشبیه هم به این صورتاند:
- مشبه: میز
- مشبهبه: انسانِ کور
- وجه شبه: بیتوجهی و سربههوایی
- مثل: ادات تشبیه
رابطه تشخیص با استعاره
یکبار دیگر به مثال قبل برگردیم: در مقاله آرایه استعاره گفتیم که وقتی فقط مشبه یا مشبهبه در جمله بیاید، آرایه ادبی بهکاررفته استعاره است. در جمله «میز کور است»، فقط مشبه آمده است، پس استعاره داریم.
تشخیص نوعی استعاره مکنیه است
در استعاره وقتی فقط مشبه همراه با یکی از ویژگیهای مشبهبه میآید، استعاره از نوع مکنیه است. در آرایه تشخیص همیشه با همین حالت مواجهایم؛ یعنی مشبه که غیر انسان است، همراه با یکی از ویژگیهای انسانی میآید. برای همین است که میگوییم همه تشخیصها نوعی استعاره مکنیهاند، اما هر استعاره مکنیهای لزوما تشخیص نیست.
ارتباط منادا و تشخیص
اگر شی یا چیز بیجانی را مخاطب قرار دهیم و با حروف ندا صدا بزنیم، یعنی او را مثل انسان در نظر گرفتهایم که میتواند به حرفهای ما گوش دهد. به مثال زیر دقت کنید:
- ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست / منزل آن مه عاشقکش عیار کجاست
شاعر در اینجا نسیم سحر را مخاطب قرار داده است و حال و احوال یار را از آن جویا شده است؛ پس آرایه تشخیص داریم.
فرق تشخیص و جان بخشی
تشخیص به معنای شخصیتنمایی (انساننمایی) است؛ مثلا در جمله «این گل با آدم سخن میگوید»، ما به گل شخصیتی انسانی دادهایم که احساس دارد و گریه میکند.
در جانبخشی اما منظور این است که ما به چیزی بیجان، ویژگی جانداران را نسبت میدهیم؛ مثلا وقتی میگوییم «دیوار گوش داره!»، صفتی انسانی را به دیواری بیجان نسبت دادهایم.
مثال برای آرایه تشخیص
بعد از معرفی آرایه تشخیص و جزئیات آن حالا وقت آن است که با مثالهای متنوع، آموختههای خود را بسنجیم و به آنها عمق ببخشیم:
مثال اول برای آرایه تشخیص
۱. در بیت زیر، کدام کلمات دارای آرایه تشخیص هستند؟
«به امید آنکه شاید برسد به خاک پایت / چه پیامها سپردم همه سوز دل صبا را»
شاعر به صبا (باد صبا)، پیغام سپرده است، پس در اینجا کلمه صبا تشخیص دارد، اما یک تشخیص دیگر هم در این بیت به کار رفته است:
- باد صبا باید این پیام را به خاک پای دوست برساند، پس خاک پا هم در اینجا انسان فرض شده است، زیرا باید چیزی را بگیرد. توانایی گرفتن و دریافتکردن پیغام از ویژگیهای انسانی به حساب میآید.
مثال دوم: شناسایی تعداد آرایه های تشخیص
در میان بیتهای زیر کدام یک تعداد بیشتری آرایه تشخیص دارد؟
- گمان مبر که به پایان رسید کار مغان / هزار باده ناخورده در رگ تاک است
- چون بگذرد خیال تو در کوی سینهها / پای برهنه دل به در آید که جان کجاست؟
- غم در دل تنگ من از آن است که نیست / همدم و دوست که با او غم دل بتوان گفت
- به شاباشِ عروسِ گل، شکوفه گوهرافشان شد / چناران کفزنان خود در صف گوهرنثاران شد
بیت اول: «رگ تاک» اضافه استعاری و تشخیص است (اضافه استعاری نوعی استعاره مکنیه است).
بیت دوم: «خیال» از کوچه سینهها میگذرد و «دل» پابرهنه به در میآید: دو تشخیص داریم.
بیت سوم: در این بیت از آرایه تشخیص استفاده نشده است.
بیت چهارم: «گل» به عروسی تشبیه شده است که «شکوفهها» بر سرش شاباش میریزند. «چنار» هم که در عروسی گل سنگتمام گذاشته است و به خوبی مجلس را گرم کرده است: سه تشخیص داریم.
مثال سوم: آرایه تشخیص و منادا
در بیت زیر چه نوع تشخیصی آمده است؟
«دلا تا کی در این زندان فریب این و آن بینی / یکی زین چاه ظلمانی برون شو تا جهان بینی»
«دلا» بهمعنای ای دل و منادا است. همانطور که گفتیم، اگر چیزی بیجان را خطاب قرار دهیم، از آرایه تشخیص استفاده کردهایم.
مثال چهارم: شناسایی آرایه تشخیص
آیا در عبارت زیر از تشخیص استفاده شده است؟
هان! کجاست، پایتخت قرن؟ / ما برای فتح میآییم
در اینجا اگرچه از استعاره مکنیه استفاده شده است، اما تشخیص نداریم. قرن به کشوری تشبیه شده است که پایتخت دارد، اما چون قرن و کشور هر دو غیر انسان هستند، پس از آرایه تشخیص استفاده نشده است.
مثال پنجم: آرایه تشخیص در شعر
در کدام بیت از آرایه تشخیص استفاده شده است؟
- بنفشه دوش به گل گفت و خوش نشانی داد / که تاب من به جهان طره فلانی داد
- شکستهوار به درگاهت آمدم که طبیب / به مومیایی لطف توام نشانی داد
- تنش درست و دلش شاد باد و خاطرش خوش / که دست دادش و یاریّ ناتوانی داد
- گذشت بر من مسکین و با رقیبان گفت / دریغ حافظ مسکین من چه دانی داد
بیت اول: در این بیت به وضوح میتوان تشخیص را مشاهده کرد. بنفشه و گل در حال صحبت با یکدیگر بودند و از این میگفتند که طره معشوق، عاشق یا شاعر را تاب داده و سرکار گذاشته است.
سخن پایانی
آرایه تشخیص نوعی از استعاره مکنیه است که در آن مشبه چیزی غیر از انسان و مشبهبه انسان است. وقتی یک صفت یا ویژگی انسانی را به شی یا چیزی غیر از انسان نسبت میدهیم، در حال استفاده از آرایه تشخیصایم. این نکته را هم فراموش نکنید که همه تشخیصها نوعی استعاره مکنیه هستند، زیرا در آنها ما چیزی را به انسان تشبیه کردهایم و همراه با یکی از ویژگیهای انسانی در جمله آوردهایم. برای یادگیری عمیق آرایه تشخیص، تمرین زیاد حل کنید تا چشم و گوشتان به این آرایه عادت کند.
سوالات متداول
- آرایه تشخیص چیست؟
تشخیص بهمعنای شخصیتنماییست و هر گاه یک ویژگی انسانی را به شی یا چیزی غیر از انسان نسبت دهیم در حال استفاده از آرایه تشخیص هستیم. - فرق تشخیص و جانبخشی چیست؟
تشخیص از جانبخشی گستردهتر است و هر نوع نسبتدادن صفت انسانی به غیر انسان را شامل میشود، اما جانبخشی بیشتر هنگامی استفاده میشود که صفتی انسانی را به موجودات بیجان نسبت دهیم. این نکته را هم فراموش نکنید که جانبخشی یک اصطلاح قراردادیست و تعریف مشخص و دقیقی بهلحاظ ادبی ندارد.