فهرست مطالب
Toggleجمله معروف استاد مطهری را همگان بارها و بارها شنیدهایم: «ستایشگرِ معلمی هستم که اندیشیدن را به من آموخت نه اندیشهها را» این جمله در روزگاری بیان شد که فلکبستن دانشآموزان جزو برنامههای روزمره معلمان بود و جیکزدن کودکان خطایی نابخشودنی قلمداد میشد. به لطف متفکران، فیلسوفان و روانشناسان، امروزه دیگر بچهها را به چشم موجوداتی وحشی و نیازمند تربیت سختگیرانه نمیبینیم؛ برعکس، برای آموزش فلسفه به کودکان و نوجوانان برنامههایی نیز در نظر گرفتهایم. در این مقاله، به بررسی چیستی و چگونگی برنامه درسی آموزش فلسفه به کودکان خواهیم پرداخت.
آموزش فلسفه به کودکان و نوجوانان چیست؟
مرز بین فلسفیدن و اندیشیدن آنقدر باریک است که میتوان آنها را یکی درنظرگرفت. در واقع، بررسیِ عمیق و ریشهای موضوعات مختلف را فلسفهپردازی میگوییم. آنچه امروزه بهعنوان آموزش فلسفه به کودکان مطرح میشود، به معنای آموزش عقاید، تفکرات فلسفی و اینکه چرا رشته فلسفه بخوانیم؟ نیست؛ بلکه بهمنظور آموزش و پرورش تفکر نقادانه در کودکان و نوجوانان مطرح شدهاست. به دلیل سرعت زیاد تغییر و تحولات علمی، اجتماعی و فرهنگی، سیستم آموزشی مبتنی بر حافظهمداری، کارآمدی خود را بهصورت کامل از دستدادهاست. متفکران علوم انسانی از چند دهه پیش به ضعفهای سیستم آموزشوپرورش اشاره و امکانات رشد تفکر نقادانه را بررسی کردهاند.
نظریهپردازان علوم انسانی، آموزش فلسفه به کودکان و نوجوانان را اینگونه تعریف میکنند: «پرورش تفکر نقادانه و پرسشگرانه، بهگونهای که مطابق با سطح فکری کودک باشد و او را برای زندگی موفق و مستقل در بزرگسالی آماده کند.» به اعتقاد آنها، کودکان ذهنِ خلاق، کنجکاو و آزاداندیشی دارند که نیاز به رشد و پرورش دارد. اگر روحیه جستوجوگری کودکان را پرورش دهیم، جوشش فکری آنها به بزرگسالی انتقال پیدا میکند و اگر روحیه حیرت و تازگی را در بچهها سرکوب کنیم، به بزرگسالانی وابسته و پیرو تبدیل میشوند. همچنین میتوان از ابزارهایی روش صحیح جایزه دادن به کودکان نیز برای تقویت روحیه کاوشگری بچهها استفاده کرد.
جهت دریافت آخرین اخبار و اطلاعیههای مرتبط با پایه تحصیلیتان شماره تماس خود را وارد نمایید
اهمیت آموزش فلسفه و تفکر انتقادی به کودکان و نوجوانان
دلایل زیادی برای اهمیت آموزش کنجکاوی فلسفی بیان شدهاست. برخی از این دلایل به ساختارهای عصبشناختی مغز و برخی دیگر به مشاهدات تجربی و بالینی اشاره کردهاند و البته، هر دوی آنها مستحکم و مستند هستند.
دیدگاه عصبشناختی درباره آموزش فلسفه به کودک
به اعتقاد عصبشناسان، نیاز به پرسشگری و اندیشهورزی، نیازی کاملا فیزیولوژیکی و تکاملی است. آنها حتی ساختار مغزی مشخصی را برای این موضوع شناسایی کردهاند. این دسته از محققان معتقدند: «نیاز به کنجکاوی و پرسشگری، بهاندازه نیاز به آبوغذا ضروری و حیاتی است.» یعنی رشد، پیشرفت و بقای افراد در گروِ تفکر انتقادی و خلاقانهشان است.
دیدگاه روانشناختی درباره آموزش فلسفه به کودک
مشاهدات تجربی و بالینی نیز از ادعای عصبشناسان حمایت میکند. برخی کودکان کمتر و برخی بیشتر، اما همه آنها عاشقِ جستوجوگری و بررسی محیط اطرافشان هستند. پاسخ به سوالات این «فیلسوفان کوچکـ»، متفکر و معلمی کارکشته میطلبد و ارضای پویایی عملی آنها به مربی قابلی نیاز دارد. آنها در دورههای مختلف زندگی، به اشکال متفاوتی در پی اکتشاف حقایق هستی هستند:
- در دوره نوزادی و نوپایی با اعمال حسی-حرکتی
- در سنین پیشدبستانی با تفکر شهودی و خیالپردازانه
- در دبستان با تفکر عینی و عملیاتی
- در دوران نوجوانی با تفکر انتزاعی و آرمانگرایانه.
بنابراین، نیاز به کاوش و شناسایی محیط از نیازهای اساسی کودکان است و پرورش این نیاز باید در اولویت برنامههای آموزشی قرار بگیرد.
اهداف آموزش فلسفه به کودکان و نوجوانان
آموزش فلسفهورزی به کودکان، از طریق برنامهریزی برای رسیدن به اهداف زیر در پی تربیت افرادی مستقل، آزاداندیش و مفید به حال جامعه است. والدین نیز باید با استفاده از موضوعاتی مانند آموزش مفهوم زمان به کودکان به رشد تفکر انتقادی در فرزندان کمک کنند.
رشد مهارت های شناختی
مهمترین هدف تقویت تفکر انتقادی کودکان، ارتقای مهارتهای شناختی آنها است. رشد مهارتهای شناختی، از طریق پرورش تواناییهای زیر در بچهها امکانپذیر است:
- طبقهبندی و سازماندهی اطلاعات
- کشف روابط بین اطلاعات سازماندهیشده
- تشخیص درستی و نادرستی اطلاعات
- توانایی فرضیهسازی و استدلال
- نتیجهگیری و حل مسئله
بهبود مهارتهای ارتباطی و اجتماعی
ایجاد و حفظ روابط پایدار و سازنده با دیگران، یکی دیگر از اهداف آموزش فلسفیدن به بچهها است. رشد تفکر اجتماعی، از طریق دستیابی به اهداف زیر امکانپذیر است:
- بهبود روابط میانفردی
- تقویت علاقه اجتماعی
- کمک به دوستیابی و روابط همسالان
- ایجاد روحیه مشارکت و کارِ گروهی
- رعایت قانون و مقررات
- افزایش نظم و مسئولیت پذیری در کودکان
- آموزش تصمیمگیری مستقلانه
بهبود مهارتهای هیجانی
برای درک درست جهان اطراف، ابتدا باید احساسات و عواطف خودمان را بهدرستی بشناسیم و از رفتارهای تکانشی خودداری کنیم. بچهها تا حدودی عجول و زودرنج هستند و همین موضوع، مدیریت تعارضات را برایشان سخت میکند؛ بنابراین، باید بدانیم که تکانشگری کودکان چیست؟ و نحوه برخورد با آن چگونه است. یکی از اهداف آموزش فلسفه نیز، تقویت مهارتهای خودتنظیمی هیجانی در کودکان است:
- پرورش دروننگری و خودآگاهی
- درس گرفتن از تجارب
- جستوجو و دستیابی به احساس هویت (بهخصوص در نوجوانان)
- تقویت عزتنفس، اعتمادبهنفس و افزایش خودکارآمدی در کودکان
- پرورش دوستی و روحیه همدلی
بهبود خلاقیت و روحیه زیباییشناسی
کودکان (بهخصوص در سنین پیشدبستانی) از روحیه خلاق و شهودی نیرومندی برخوردارند. آنها عاشق مسیرهای جدید، گشتوگذار در طبیعت و توجه به زیباییهای آن هستند و هیچ پاداشی بهاندازه طبیعتگردی برایشان ارزشمند نیست. تقویت روحیه شهودی، خلاقانه و فارغ از روزمرگی کودکان، برای ذهن کاوشگر و آزاداندیش حیاتی است و جزو اهداف آموزش تفکر انتقادی محسوب میشود.
آگاهی از ارزش های فرهنگی
وقتی خودمان را عضوی از یک گروه بزرگتر مانند قوم، کشور یا فرهنگ بدانیم، احساس تعلقپذیری، عزتنفس و کارآمدی بیشتری میکنیم. جوامع و افراد موفق، از هویت جمعی ساختاریافته و منسجمی برخوردار هستند. بنابراین، یکی دیگر از اهداف آموزش فلسفه به کودکان، شناخت میراث فرهنگی، آشنایی با آدابورسوم، بازخوانی آثار برجسته ادبی و شناخت فرهنگ کنونی جامعه است.
بهبود مهارت های کلامی
به اعتقاد روانشناسان، رشد مهارتهای زبانی و عقلی به یکدیگر وابسته هستند؛ یعنی با افزایش مهارتهای تفکری، تواناییهای کلامیمان نیز بهتر میشود و با افزایش مهارتهای کلامی، استدلال منطقیمان نیز بهبود پیدا میکند. به همین دلیل، رشد قابلیتهای زبانی، یکی دیگر از اهداف آموزش فلسفه به کودکان پیشدبستانی، دبستانی و بالاتر است. والدین نیز باید با گفتوگو درباره موضوعات مختلف مانند حرف زدن با کودکان درباره پول، به بهبود مهارتهای کلامی فرزندان کمک کنند.
برنامه درسی آموزش فلسفه به کودکان و نوجوانان
به اعتقاد لیپمن، نظریهپرداز برنامه آموزش فلسفه، کودکان شور و شوق زیادی برای یادگیری دارند، اما ناکارآمدی مدرسه در ارضای عطش کنجکاوی دانشآموزان، موجب بیزاری آنها از درس و مدرسه میشود. به همین دلیل، او شروع به طراحی برنامهای منسجم برای آموزش فلسفه به کودکان کرد. البته او معتقد بود که برنامه درسی باید متناسب با نیازهای فرهنگی و ملی قومیتهای مختلف تغییر کند. بهصورت کلی، این برنامه در پی دستیابی به اهداف آموزش فلسفه به کودکان است و از ابزارها و محتواهای زیر در این زمینه کمک میگیرد:
- بهرهگیری از تاثیر داستان و قصه بر یادگیری و رشد کودکان
- معماهای علمی و رازآلود کودکانه
- خبرهای روزنامهها
- تصنیفهای اجتماعی
- نقاشی و هنر
- نمایشنامههای خیالی
- کتاب داستانهای جذاب و دارای واژگان گسترده
- داستانهای قومی و تاریخی
- اردوهای فرهنگی
روش آموزش فلسفه به کودکان و نوجوانان
روشهای آموزش فلسفه به کودکان از تنوع بسیار زیادی برخوردارند و با نیازهای رشدی سنین مختلف هماهنگ هستند. آنها دارای رویکردی فعال، پویا، فلسفی، گفتوگومحور و بازیوار هستند. برخی از مهمترین روشهای کلاس آموزش فلسفه را در ادامه بهصورت موردی بیان میکنیم:
- بحث گروهی با همسالان
- پرسش و پاسخ
- بارش مغزی
- مداخله راوی
- متنخوانی
- بدیعهپردازی
- بیان آزادانه افکار و تخیلات
- کاوشگری علمی
سخن پایانی
کنجکاوی و پرسشگری یکی از نیازهای اساسی و حیاتی کودکان است. والدین، معلمان و مربیان، باید این نیاز اساسی بچهها را آموزش و پرورش دهند. یکی از برنامههای طراحیشده مفید و موثر برای تقویت تفکر انتقادی کودکان، برنامه آموزش فلسفه است. این برنامه در پی دستیابی به اهدافی مانند پرورش مهارتهای شناختی، افزایش آگاهیهای فرهنگی و بهبود تعاملات اجتماعی بچهها است. برنامه آموزش فلسفه، با ارائه محتواهای جذاب و کاربردی، مانند داستانهای برگرفته از زندگی روزمره و استفاده از روشهایی مانند بحث گروهی، به تقویت قوه استدلال کودکان کمک میکند.
سوالات متداول
- بهترین کتاب آموزش فلسفه به کودکان چیست؟
لیپمن این مجموعه داستانها را طراحی کردهاست: داستان هری و تونی برای کاوشگری علمی، داستان لیزا برای کاوشگری اخلاقی، داستان سوکی برای پرورش حس خلاقیت و زیباییشناسی و داستان مارک برای کاوشگری اجتماعی. - مهمترین فواید فلسفه برای کودکان چیست؟
رشد مهارتهای شناختی، بهبود مهارتهای اجتماعی، ارتقای مهارتهای هیجانی، افزایش خلاقیت، بالارفتن مهارتهای کلامی و آگاهی از ارزشهای فرهنگی، مهمترین فواید آموزش فلسفه به کودکان است. - مولفههای آموزش فلسفه به کودکان پیشدبستانی چیست؟
از کتابهای سادهتری مانند بازی عروسکها، نوشته آن مارگارت شارپ، در این سنین استفاده میشود، اما تفاوتی از لحاظ روش و مراحل اجرا با کودکان دبستانی و بالاتر ندارد.