عادتها، چه خوب و چه بد، تحتتاثیر عوامل مختلفی از جمله سنوسال هستند. مثلا همه بچههای 2-3ساله میل
گاهی راهی برای تسکین دردهای عاطفیمان نیست که نیست! اگر هم هست، ما بیخبریم! وقتی راه رهایی بسته
همه نوجوانان بهزودی وارد دوران جوانی و قبول مسئولیتهای بزرگسالی میشوند. بعضیها به دانشگاه میروند و برخیدیگر بهفکر
بزرگسالی وجود ندارد که حداقل یک بار در مقابل سوالات کنجکاوانه کودکی سردرگم نشده باشد! از آنجایی که
حرمتها هم مثل هر شکستنی دیگری وقتی شکسته شد، دیگر مثل سابق نمیشود. هرچقدر هم با وصلهپینه و
در نوزاد تازه متولدشده چیزی بهنام عزتنفس (چه بالا و چه پایین) وجود ندارد؛ یعنی عزتنفس با کودکان
روانشناسی بهنام آبراهام مازلو نشان داد که ما انسانها علاوه بر نیازهای فیزیولوژیک، نیازهای بسیار مهم دیگری از
کودک را بهحال خودش هم که بگذارید، رفتهرفته با الگوبرداری از دیگران و دستوپاشکسته دوچرخهسواری را یاد میگیرد.
زوجهایی که نوزاد و خصوصا کودکی را به فرزندی قبول میکنند، آرزوی خوشبخت کردن او را دارند. اما
وقتی بچه بودیم، زخمهای عروسکمان را ترمیم میکردیم، اشکهایش را پاک میکردیم و برایش غذا میپختیم. با ماشین