فهرست مطالب
Toggleگاهی حق مطلب با کلمات عادی و عبارات متداول ادا نمیشود و راهی به جز اغراق یا بزرگنمایی برای رساندن ارزش یک رویداد یا گزاره وجود ندارد. مثلا پر واضح است که آدم نمیتواند سنگ بخورد و منظورمان از بیان «آدم گرسنه سنگ هم میخورد»، فقط رساندن بهتر منظور است. شاعران و نویسندگان گاهی از آرایه اغراق یا مبالغه برای تحریک خیال و ماندگار کردن یک صحنه کمک میگیرند. حکیم فردوسی در این کار تبحر داشت. ما در این مقاله به کمک اشعار او و دیگر شاعران بزرگ ایران به تشریح یکی دیگر از آرایه های ادبی دلنشین به نام اغراق میپردازیم.
اغراق چیست
وقتی شاعر یا نویسنده، صفت یا حالتی را در فرد یا رویدادی آنچنان برجسته نشان دهد که در عالم واقع در آن حد و اندازه ممکن نباشد، آرایه اغراق پدید میآید. البته این اغراق باید:
- به جذابیت سخن بیفزاید و شعاری و مصنوعی به نظر نیاید.
بیت زیر از فردوسی پاکزاد را ببینید:
- «کمان برگرفتند و تیر خدنگ / ببردند از روی خورشید رنگ»
وقتی تیرهای کمانداران همزمان با یکدیگر به هوا میروند، سایه آنها به ابری میماند که مانع از تابش مستقیم نور خورشید میشود. فردوسی برای خلق این صحنه میگوید چنان تیربارانی در میدان نبرد رخ داد که رنگ از رخسار خورشید پراند! «پریدن رنگ از رخسار خورشید» هم کنایه دارد و هم تشخیص. کنایه از ترسیدن و تشخیص به دلیل دادن یک ویژگی انسانی به غیر انسان. یک مثال دیگر اما اینبار به لطافت طبع حضرت سعدی:
- «با ساربان بگویید احوال آب چشمم / تا بر شتر نبندد محمل به روز باران»
سعدی به ساربان درباره هوای بارانی هشدار میدهد. بارانی که حاصل اشکهای او در پی دوری از معشوق است!
اولین نفری باشید که از اخبار و اطلاعیههای مرتبط با پایه تحصیلیتان باخبر میشود!
انواع آرایه اغراق یا بزرگنمایی
هنگام صحبت از آرایه اغراق، گاهی به نامهای «مبالغه» و «غلو» هم بر میخوریم. اگرچه دانستن آنها برای شما دانشآموزان ضروری نیست ولی برای تشخیص بهتر آرایه اغراق در اشعار و عبارات، نگاهی به تفاوتهای آن با مبالغه و غلو میاندازیم.
آرایه مبالغه
مبالغهها در مقایسه با اغراقها واقعگرایانهترند و قوه خیال ما را بسیار کمتر از آرایه اغراق قلقلک میدهند. وقتی چیزی را بزرگتر و تاثیرگذارتر از آنچه هست جلوه میدهیم، در حال مبالغه هستیم. برای مثال وقتی در حال تعریف از کسی هستیم و میگوییم «او بینظیر است»، در جلوهدادن خوبیهای او مبالغه کردهایم. شاعران هم کموبیش از آرایه مبالغه برای جانبخشی به کلام خود کمک میگیرند:
- «ندهم دل به قد و قامت سرو / که چو بالای دلپذیر تو نیست»
سعدی در بیت بالا، از تشبیه قد یار به سرو گذر کرده و حتی قد و بالای او را از سرو دلپذیرتر و بلندتر دانسته است. اگرچه قد هیچ آدمی به بلندای سرو نمیرسد، اما میزان بزرگنمایی در اینجا به حدی نیست که آن را اغراق بنامیم. در واقع صحبت از تفاوت مبالغه و اغراق تا حدودی سلیقهایست و متر و معیار کاملا دقیقی برای تمایز آنها از یکدیگر وجود ندارد.
آرایه غلو
غلو از اغراق هم غیر قابل باورتر است و در میزان بزرگنمایی از دو همتای دیگر خود سبقت میگیرد. غلو به حدی دور از ذهن و خیالانگیز است که تصور آن هم نشدنیست و برای همین، جذابیتش از اغراق کمتر است. به بیت زیر از مسعود سعد سلمان در زندان دقت کنید:
- «به ضعیفی چنان شدم که ز تن / در دل من ببینی اسرارم»
شاعر در بیت بالا میگوید که تنم به حدی ضعیف و نحیف و صیقلی شده است که هر کس مرا ببیند، متوجه اسرار درونم میشود! ارتباط بین تن ضعیف و اسرار درون به حدی دور از ذهن است که حتی تصور آن هم سخت است.
آرایه اغراق
اغراق از لحاظ باورپذیری و میزان بزرگنمایی در میانه دو نوع دیگر قرار دارد. اغراق از لحاظ خیالانگیزی در حد مطلوبتری نسبت به مبالغه و غلو قرار دارد و برای همین، جذابیت زیادی به کلام میبخشد. به بیت زیر از لسانالغیب نگاه کنید:
- «به امید آنکه جایی قدمی نهاده باشی / همه خاکهای شیراز به دیدگان برُفتم»
مسلما که شستن همه خاکهای شیراز با مژهها غیر ممکن است، اما شدت عاشقی را به زیباترین و خیالانگیزترین شکل ممکن بیان میکند.
مثال برای اغراق
حالا که با آرایه اغراق آشنا شدیم و انواع آن را بررسی کردیم، با حل مثالهای زیر، به سطح آموختههایتان عمق ببخشید.
مثال اول: تشخیص اغراق
- باران که در لطافت طبعش خلاف نیست / در باغ لاله روید و در شورهزار خس
- آزاده رفیقان منا، من چو بمیرم / از سرخترین باده بشویید تن من
- دل و کشورت جمع و معمور باد / ز ملکت پراکندگی دور باد
- چو رامین گهگهی بنواختی چنگ / ز شادی بر سر آب آمدی سنگ
همیشه هنگام تشخیص اغراق از خودتان این سوال را بپرسید: «در چه صفت یا امری اغراق شده است؟». در سه بیت نخست، گزاره اغراقآمیزی نمیبینیم، اما در بیت چهارم شاعر میگوید: «رامین آنقدر استادانه چنگ میزند که ماهیها نه، بلکه سنگها روی آب به رقص در میآیند!!!».
مثال دوم: رد گزینه غیر اغراق
در کدام بیت آرایه اغراق به کار نرفته است؟
- شمع بختش جهان چنان افروخت / که فلک دودی از زبانه اوست
- رفیقم سرزنشها کرد که از این باب رخ برتاب / چه افتاد این سر ما را که خاک در نمیارزد
- ز دیدنت نتوانم که دیده بر دوزم / وگر معاینه بینم که تیر میآید
- هزار سال پس از مرگ من چو بازآیی / ز خاک نعره برآرم که مرحبا ای دوست
باز هم از خودتان بپرسید که چه چیز اغراقآمیزی در هر کدام از بیتها وجود دارد:
بیت اول: شمع بخت او آنقدر سرکش است که تمام آسمانها تنها یک زبانه از دود آن است!!!
بیت سوم: تو آنقدر زیبایی که حتی اگر تیر هم سمت چشمم بیاید، چشمم را نمیبینم که فرصت دیدار تو را از دست ندهم!!!
بیت چهارم: حتی اگر هزار سال پس از مرگم هم بازگردی، از خاک فریاد ای دوست مرا خواهی شنید!!!
در بیت دوم خبری از گزاره اغراقآمیز نیست.
مثال سوم: تشخیص واژه اغراقآمیز
در بیت «اگر به بام درآیی که فرق داند کرد / که طلعت تو کدام است و آفتاب کدام؟» در توصیف کدام واژه اغراق شده است؟
- بام
- طلعت
- فرق
- خورشید
شاعر به کمک آرایه تشبیه، در درخششِ طلعت (چهره) یار اغراق کرده است، پس در این بیت در توصیف واژه طلعت اغراق وجود دارد.
سخن پایانی
اغراق به معنای بزرگنمایی یک رویداد یا گزاره برای برانگیختن خیال و افزایش زیبایی و گیرایی کلام است. این آرایه در شعرهای فردوسی که جنبه حماسی دارند، بیشتر دیده میشود، اما برای توصیف معشوق یا هر اتفاق و گزاره شیرین و دردناک دیگری هم میتوان از آن مدد گرفت. تشخیص اغراق تا حدودی هم سلیقهایست و شاید چیزی به نظر شما خیلی اغراقآمیز اما از نظر دیگری فقط تا حدودی مبالغهآمیز به نظر برسد. به هر حال برای تسلط بر این آرایه ادبی و تشخیص آن در جمله، باید زیاد مثال ببینید و حل کنید.
سوالات متداول
- آرایه اغراق چیست؟
وقتی شاعر یا نویسنده، صفت یا حالتی را در فرد یا چیزی به صورتی برجسته کند که وقوع آن در عالم واقع تقریبا غیر ممکن باشد، آرایه اغراق پدید میآید. برای مثال، در بیت «شود کوه آهن چو دریای آب / اگر بشنود نام افراسیاب»، از این آرایه استفاده شده است. - تفاوت اغراق و مبالغه در چیست؟
میزان بزرگنمایی در مبالغه از اغراق کمتر است. در واقع هر چه درجه غیر ممکن بودن یک پدیده کمتر باشد، به مبالغه نزدیکتر میشود و هر چه بیشتر باشد، به سمت اغراق و سپس غلو پیش میرود. - تفاوت آرایه اغراق و غلو در چیست؟
در آرایه غلو میزان بزرگنمایی نسبت به اغراق بیشتر است. بسیاری از منتقدان ادبی، آرایه غلو را به خاطر دوری بسیار زیادش از واقعیت زیبا نمیدانند.