پاسخ‌هایی صادقانه به سوالات کودکان درمورد خدا

نحوه‌ی پاسخ‌گویی به سوالات پرتکرار کودکان در مورد خدا

حتما اولین سوال‌وجواب‌های دوران کودکی‌تان درباره‌ی خدا را یادتان می‌آید!!! می‌دانید چرا؟؛ چون همین‌الان هم در پس ذهن‌تان به آن جواب‌ها باور دارید. اولین‌ها در خاطر می‌مانند. خصوصا اگر این اولین‌ها، سوالاتی درمورد خدا و موضوعات مشابه مانند توضیح مرگ برای کودکان باشند. اگر این اولین‌ پرسش‌وپاسخ‌ها در خاطر می‌مانند و بر ذهن کودکان تاثیری مادام‌العمر می‌گذارند، پس باید مراقب جواب‌های‌مان به آن‌ها باشیم. ما در این مقاله شما را با راه‌وروش پاسخگویی به سوالات کودکان در مورد خدا آشنا می‌کنیم.

پاسخ دادن به سوالات کودکان درمورد خدا

بخش مهمی از وجود ما به معنویت و مذهب گره خورده است. کافی است نگاهی به مقالات متعدد روان‌شناختی درباره تاثیر مذهب بر معناداری و رضایت از زندگی بیندازید تا نقش پررنگ اعتقادات معنوی-مذهبی برای‌تان روشن‌تر شود. هوش معنوی (هرچند بهتر است نام هوش بر آن نگذاریم)، قسمتی از هستیِ ارزش‌محور ما انسان‌ها است که دل‌مشغول باورهای معنوی و مذهبی‌مان است. 

بارقه‌های هوش وجودی، از همان دوران کودکی و با پرسیدن سوالات متعدد درباره‌ی خدا قابل رویت است. سوالاتی که بخشی طبیعی از ذات کنجکاوی کودکان هستند و پاسخ به آن‌ها بر والدین واجب است.

جهت دریافت آخرین اخبار و اطلاعیه‌های مرتبط با پایه تحصیلیتان شماره تماس خود را وارد نمایید

ضرورت پاسخ دادن به سوالات کودک در مورد خدا

پاسخ‌دهی به پرسش‌های کودکان درمورد خدا، به حفظ روحیه‌ی سرزندگی و حس معناداری آن‌ها کمک زیادی می‌کند. مفهوم و باور به خدا به زندگی ما انسان‌ها وحدت می‌بخشد و یکی از منابع قوی افزایش عزت نفس در کودکان است.

سوالات دوران کودکی در مورد خدا را به‌عنوان اولین هسته‌های شکل‌گیری باورهای معنوی در نظر بگیرید. باورهایی که خودآگاه یا ناخودآگاه، به زندگی‌شان جهت می‌دهند و در تحمل سختی‌ها و مشکلات کمک‌شان می‌کنند. این باورها در کنار نقش طبیعت در رشد کودکان، تاثیر زیادی بر پرورش تاب آوری در کودکان دارند.

آیا حتما باید به سوالات کودک در مورد خدا پاسخ دهیم؟

نکات مهم در مورد جواب دادن به سوالات کودکان در مورد خدا

هنگام جواب دادن به سوالات فرزندان درباره‌ی خدا، مهم‌ترین نکته توجه به سن‌وسال آن‌ها است. بنابراین، پیش از اینکه سراغ سوالات پرتکرار کودکان در این زمینه برویم، بیایید نگاهی به راه‌روش پاسخ‌گویی به پرسش‌های آن‌ها در سنین مختلف بیندازیم:

پاسخ به سوالات کودکان 2-3ساله درباره‌ی خدا

در 2 تا 3سالگی، هنوز درون‌سازی بر برون‌سازی غلبه دارد و کودک سرگرم بازی‌ها و فعالیت‌های کودکانه‌ی خود است. البته آن‌ها حرف‌های شما را می‌شنوند و رفتارهای‌‌تان را تقلید می‌کنند. مثلا:

  • اگر در حال نمازخواندن باشید، گاهی به شما ملحق می‌شوند و رکوع و سجده بجا می‌آورند؛
  • یا هنگام گفتن جملاتی مانند «خدا خودش رحم کنه!» و «خدا خیلی مهربونه!»، حرف‌های‌تان را ثبت‌وضبط می‌کنند و نگرش‌شان را به جهان را گسترش می‌دهند.

اگرچه دنیای کلامی و منطقی کودکان 2 تا 3ساله هنوز کوچک است و سوالات کمی می‌پرسند، اما دنیای خیالی بسیار بزرگی دارند. هنگام صحبت با آن‌ها یا جلوی آن‌ها درباره‌ی خدا، به نکات زیر دقت کنید:

  • حقایق را کاملا ساده و با عباراتی عینی بیان کنید. مثلا بگویید: «خدا همیشه مراقب‌مونه.»
  • در مورد عشق خدا به انسان‌ها بگویید: «خدا همه‌‌ی ما آدما رو خیلی دوست داره.» یا «خدا حتی بیشتر از من عاشقته.»
  • اگر جملات کودک درمورد خدا دچار تحریف است، خیلی ساده و کوتاه تصحیح‌اش کنید: «خدا فقط توو آسمونا نیست! اینجا هم هست. همین‌جا کنار من و تو!»

پاسخ به سوالات کودکان 4-5ساله درباره‌ی خدا

سوالات کودکان در این بازه‌ی سنی به‌حدی عمیق است که خداشناسی کارکشته برای پاسخ‌گویی می‌طلبد. گویی تمام سوالات و شکاکی‌های نسل بشر را در لیوانی ریخته‌ و به کودک خورانده‌اند! سوالات کودک:

  • یکی بعد از دیگری شما را به رگبار می‌بندد و بهترین جواب‌های ممکن را با یک «چرایِ» معصومانه به چالش می‌کشد.
  • کاملا عمیق و فلسفی هستند، اما کودک فقط جواب‌های کوتاه، شفاف و ساده را می‌پذیرد!

ذهن کودکان پیش‌دبستانی کاملا عینی است و شنیدن جواب‌های ذهنی (انتزاعی) ناامیدشان می‌کند. در پاسخ به‌ سوالات‌شان باید به نکات زیر دقت کرد:

  • کوتاه و صادقانه پاسخ دهید.
  • در مورد مفید و قانع‌کننده‌بودن جواب‌تان از کودک بپرسید.
  • وقتی از آن سوالات خیلی عمیق و بدون جواب می‌پرسند، برای‌شان توضیح دهید که بزرگیِ خدا به‌حدی است که گاهی نمی‌توان با کلمات آن را بیان کرد. در جواب این‌دست سوالات، واقعیت‌های بدیهی مرتبط با سوال را برایش توضیح دهید.
چرا کودکان 4 تا 5ساله سوالات‌شان درمورد خدا تمامی ندارد؟

پاسخ به سوالات کودکان 6-8ساله درباره‌ی خدا

سوالات‌ آن‌ها از تجربه‌های روزمره‌شان سرچشمه می‌گیرد. به‌همین‌دلیل، گاهی‌اوقات هیچ سوالی ندارند و گاهی‌دیگر، سوالات زیادی به ذهن‌شان می‌رسد. کنجکاوی کودکان درباره‌ی خدا معمولا هنگام دیدن یا شنیدن چیزی عجیب‌وغریب برانگیخته می‌شود. در پاسخ به سوالات‌شان، مراقب این چند نکته باشید:

  • اگرچه کمی ذهن‌شان نسبت به بچه‌های کوچک‌تر سازمان‌یافتگی بیشتری دارد، اما هنوز توضیحات‌تان باید کاملا ساده و مرتبط با سوال فرزندتان باشد.
  • در طول گفت‌وگو، به سوال‌های کودک جهت بدهید و دریچه‌های جدیدی از خداشناسی و مذهب را به‌رویش بگشایید. مثلا بگویید: «می‌دونستی که خدا خودش گفته من از رگِ گردن به شما نزدیک‌ترم؟»
  • از فرزندتان بخواهید هر آن‌چه از جواب‌تان می‌فهمد را بیان کند و به‌دقت به نظراتش گوش کنید.
  • اگر پاسخ‌تان کمی دور از انتظار کودک است، برای شکاکیت و سوالات تودرتوی فرزندتان آماده شوید.

 پاسخ به سوالات کودکان 9-12ساله درباره‌ی خدا

در این بازه‌ی سنی، تکرار سوالات گذشته و بازبینی عمیق باورهای قبلی رخ می‌دهد. کودک در حال آماده‌سازی خود و تثبیت اطلاعات قبلی برای رویارویی با پرسش‌های بنیادی دوران نوجوانی است. اگرچه سوالات همان قبلی‌ها است، اما کودک به جواب‌های قبلی قانع نمی‌شود. از این‌جا به بعد، باید با سند و مدرک با کودک صحبت کرد. در این سن‌وسال باید مراقب این نکات باشید:

  • هرگز فرزندتان را برای قبول باورهای کلیشه‌ای و همگانی درباره‌ی خدا تحت‌فشار قرار ندهید. این‌کار فقط شک‌وتردیدهای درونی او را بیشتر می‌کند.
  • ذهن کودکان در دوران پیش‌نوجوانی کاملا تیز است. پس جواب‌های صادقانه بدهید و اگر چیزی را نمی‌دانید، به آن اقرار کنید.
  • بحث آزاد ترتیب دهید و تجربه‌ها و تردیدهای خودتان درباره‌ی خدا را با فرزندتان به اشتراک بگذارید.
  • کودک کسی را می‌خواهد که درباره‌ی خدا غور کرده باشد و عاشقانه به تاثیر خدا و باورهای معنوی در زندگی‌ پاسخ بدهد. پس به جواب‌های کتابی بسنده نکنید و در درگیری کودک سهیم شوید.
چگونه به سوالات کودکان درمورد خدا پاسخ دهیم؟

بیشترین سوالات کودکان درمورد خدا با بهترین جواب

سوالات پرتکراری درباره‌ی خدا از زبان کودکان شنیده می‌شود. احتمالا با این سوالات مواجه شده‌اید یا خواهید شد. پس خودتان را برای پاسخ‌گویی به آن‌ها آماده کنید:

«خدا چرا دنیای به این بزرگی رو آفرید؟»

این سوال فرصت خوبی به شما می‌دهد تا از نقش یگانه فرزندتان در هستی پرده بردارید و احساس خودارزشمندی‌اش را تقویت کنید. چگونه؟؛ به کمک پاسخ زیر:

  • «خدا از آفرینش جهان و خصوصا ما انسان‌ها لذت می‌بَرد. او ما انسان‌ها را اشرف مخلوقات می‌داند و طبیعت را برای رفاه و آسایش ما آفریده است. ما مثل آیینه‌‌ای هستیم که خوبی‌ها و زیبایی‌های خداوند را در سرتاسر جهان منعکس می‌کنیم.»
  • به کودک بگویید: «خداوند تک‌تک ما انسان‌ها را منحصربه‌فرد آفریده است و هر کدا‌م‌‌مان نقش بی‌همتایی در جهانِ هستی داریم.»

«خدا چه شکلیه؟»

کودکان اگر نتوانند چیزی را تجسم کنند، شروع به خیال‌بافی می‌کنند. پس سعی کنید در جواب این سوال کمتر حاشیه بروید و اصل مطلب را طبق آموزه‌های مذهبی بیان کنید. مثلا بگویید:

  • «خدا نور و روشنایی است. او مثل ما انسان‌ها به بدن نیاز ندارد و شبیه هیچ‌کدام از چیزهایی که ما می‌بینیم نیست.
  • او برای اینکه ما بتوانیم تصورش کنیم، خودش را «نورِ نورها» معرفی کرده است. خدا روشنایی‌بخش و دوست‌داشتنی است.»

«خدا کجا زندگی می‌کنه؟»

پاسخ به این سوال، خصوصا برای بچه‌های کم‌سن‌وسال دردسر است. هر جوابی به حداقلی از ذهن انتزاعی نیاز دارد که کودکان از آن برخوردار نیستند. اما به‌هرحال نمی‌توان کودک را در خیالاتش تنها رها کرد. به او بگویید:

  • «خدا، هم‌خانه‌ی همه‌ی موجودات است. او در خانه‌ی ما حضور دارد. در خانه‌ی دوستانت همین‌طور. در خانه‌ی خاله، دایی، عمه و عمو هم همین‌طور. همه‌ی دنیا خانه‌ی خداست.
  • ما نمی‌توانیم «در همه‌جا حاضربودنِ خدا» را درک کنیم، چون شبیه او نیستیم. هیچ‌کس و هیچ‌چیز شبیه او نیست!»
سوالات پرتکرار کودکان درمورد خدا و نحوه پاسخگویی به آن‌ها

«خدا هم می‌خوابه؟ استراحتم می‌کنه؟ چیزی هم می‌خوره؟»

پاسخ به این سوال، یکی‌دیگر از فرصت‌هایی است که در توضیح عینی تفاوت بین خدا و دیگر موجودات کمک‌تان می‌کند. به فرزندتان بگویید:

  • «ما برای برطرف‌کردن نیازهای جسمانی‌مان به خوردن مواد غذایی مختلف مثل گوشت، سبزی و میو نیاز داریم. اما خدا بدن ندارد که نیازمند غذا باشد!
  • خوابیدن هم همین‌شکلی است. ما از خواب که بیدار می‌شویم، فعالیت‌های زیادی انجام می‌دهیم و بدن‌مان خسته می‌شود. می‌خوابیم تا خستگی‌‌مان برطرف شود. اما خدا چون بدن ندارد، خسته نمی‌شود و نیاز به خواب ندارد.»

«چرا نمی‌تونیم خدا رو ببینیم؟»

این سوال فرصت خوبی را برای آزمایش‌های علمی کوچک فراهم می‌کند. درباره‌ی چیزهای نامرئی مثل گاز خانگی که می‌شود به وجودش پی برد اما قابل‌دیدن نیست، برایش بگویید:

  • «چرا گاز را نمی‌بینیم؟؛ چون گاز قابل دیدن نیست. اما می‌توانیم بوی گاز را بفهمیم. خدا را هم نمی‌توان دید، ولی از روی دنیایی که برای‌مان آفریده است، می‌توان به حضورش پی برد.»

«خدا واقعا ما رو دوس داره؟»

کودکان عاشق توجه و محبت دیگران‌اند و حتما این سوال حداقل یک‌بار از ذهن‌شان می‌گذرد. پرسش این سوال فرصت خوبی را فراهم می‌کند تا تفاوت بین عشق مشروط و عشق بدون قید‌وشرط را برایش توضیح دهید.

  • «خداوند یعنی عشق! او نمی‌تواند کسی را دوست نداشته باشد یا بد کسی را بخواهد. او نه‌تنها در زمانی که کارهای خوب انجام می‌دهیم، بلکه حتی زمانی که به حرف‌هایش بی‌توجهی می‌کنیم هم ما را مثل همیشه دوست دارد! زیرا ذات خدا عشق و محبت است.»
چگونه به سوالات سخت کودکان در مورد خدا جواب بدهیم؟

۲ سوال سخت و پرتکرار کودکان درباره خدا و نحوه پاسخ به آن‌ها

اگر از پس این ۲ سوال سخت کودکان (حتی بزرگسالان) بر بیایید، نحوه پاسخ‌گویی به باقی سوالات‌شان هم بهتر دست‌تان می‌آید:

«مگه خدا آدما رو دوس نداره؟ پس چرا می‌ذاره بمیرن؟!»

این پرسش خصوصا هنگام مواجهه‌ی کودک با مرگ عزیزان و افزایش ترس از دست دادن والدین در کودکان، بیشتر ذهن بچه‌ها را درگیر می‌کند. اگر بخواهیم باتوجه به سن کودکان پاسخ این سوال‌شان را بدهیم:

  • کودکان پیش‌دبستانی هنوز دائمی‌بودن مرگ را درک نمی‌کنند. جواب آن‌ها را با جملات ساده‌ای مثل این بدهید: «اتفاقا چون دوس‌شون داره، اونا را می‌بره پیش خودش!»
  • کودکان دبستانی بعد از شنیدن یا دیدن فوت دیگری، از مرگ خود یا دیگر نزدیکان می‌ترسند. در جواب آن‌ها بگویید: «درسته که مرگ دردناکه و آدما رو از عزیزاشون جدا می‌کنه، ولی به‌معنایِ پایان نیست. همه تووی اون دنیا دوباره عزیزاشون رو می‌بینن.»

«خودِ خدا رو کی آفریده؟»

یکی‌دیگر از سوالات پرتکرار اما سخت کودکان، سوال از نحوه‌ی آفرینش خدا است. اگرچه ماهیت سوال سخت است، اما پاسخ ساده‌ای دارد:

  • برای توجیه کودکان پیش‌دبستانی به آن‌ها بگویید: «چیزایی که شروع دارن -مثل همین اسباب‌بازی که یه‌روزی به دست یه‌نفری به وجود اومده- ساخته می‌شن. خدا همیشه بوده. وقتی یه‌چیزی همیشه باشه، دیگه نیازی به آفریننده نداره.»
  • برای کودکان دبستانی و بزرگ‌تر از درِ ایمان وارد شوید و بگویید: «درک بعضی چیزا واسه ما سخته. اون‌چه ما می‌دونیم اینه‌ که خدا همیشه بوده و ما هم به این باور داریم که خدا از چیزی آفریده نشده و نیازمند چیزی یا کسی نیست.»
در پاسخ به سوالات «خدا رو کی آفریده؟» به کودک چه بگوییم؟

سخن پایانی

کنجکاوی کودکان درباره‌ی جهان هستی و محیط اطراف‌شان به پرسش درباره‌ی کیستی و چیستی خدا هم کشیده می‌شود. فرزندتان از حدود ۲ سالگی صحبت‌های شما درمورد خدا را می‌شنود و به‌ خاطر می‌سپارد. در حدود 4سالگی با سوالات عمیق و فیلسوفانه‌ی بی‌شماری روبه‌رو می‌شود و از ۶ سالگی به‌بعد، سوالات‌ او با تجربه‌های‌ شخصی‌‌اش گره می‌خورد. شما والدین باید از پیش خودتان را برای پاسخ‌گویی به سوالات پرتکرار کودک درباره‌ی خدا آماده کنید. آن‌چه دراین‌میان بیش‌ازهمه مهم است، ارائه‌ی جواب‌های صادقانه و تناسب پاسخ‌ها با سن‌وسال فرزندتان است که در این مقاله درحد توان به بررسی آن‌ها پراختیم.

سوالات متداول

  1. پرتکرارترین سوالات کودکان در مورد خدا چه هستند؟
    سوالاتی مانند «خدا کجاست؟»، «چه‌وقتایی استراحت می‌کنه؟»، «چرا نمی‌تونیم ببینیمش؟»، « واقعا ما رو دوس داره؟»، «چرا دنیا رو آفریده؟» و «چه شکلیه؟»، از سوالات پرتکرار کودکان درباره‌ی خدا هستند که در این مقاله نحوه پاسخگویی به آن‌ها را بیان کرده‌ایم.
  2. پاسخ به کدام‌یک از سوالات کودکان درباره‌ی خدا سخت‌تر است؟
    پاسخ به این ۲ سوال کودکان دشوار است: «خدا رو کی آفریده؟»، «اگه خدا ما آدما رو دوس داره، پس چرا می‌ذاره بمیریم؟». در متن مقاله سعی کردیم، نحوه‌ی پاسخ‌گویی به این ۲ سوال کودک را توضیح دهیم.
  3. در پاسخ به سوال کودکان درباره‌ی «آفرینش خودِ خدا» چه بگوییم؟
    برای کودکان پیش‌دبستانی توضیح دهید که خدا همیشه بوده است و تنها چیزهایی نیاز به آفریننده دارند که توسط کسی یا چیزی ساخته می‌شوند. برای کودکان بزرگ‌تر درباره‌ی ناتوانی ما از درک کامل چیستی و کیستی خدا و نقش ایمان در زندگی بگویید.

به این مطلب امتیاز دهید

اشتراک گذاری مطلب :

جهت دریافت آخرین اخبار و اطلاعیه‌های مرتبط با پایه تحصیلیتان شماره تماس خود را وارد نمایید

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *