فهرست مطالب
Toggleوقتی درباره کسی یا چیزی حرف میزنیم، گاهی فقط نامش را میگوییم، مثل «کتاب» یا «دوست»، اما گاهی دلمان میخواهد بیشتر توضیح بدهیم، بگوییم چه کتابی؟ چه دوستی؟ در اینجا صفت وارد جمله میشود تا به کلمات جان بدهد و جمله را زندهتر کند. اگر شما هم میخواهید بدانید صفت در فارسی چیست، چه کاربردی دارد و چطور میشود از آن درست استفاده کرد، این مطلب آموزشی از مجموعه سلام را تا آخر بخوانید.
صفت در فارسی چیست؟

صفت کلمهای از اجزای جمله در فارسی است که ویژگی یا حالت اسم را بیان میکند و درباره اسم اطلاعات بیشتری میدهند. صفت به ما کمک میکند تا تصویر روشنتری از چیزها داشته باشیم. یعنی وقتی میگوییم «کتاب جالب»، «دانشآموز کوشا» یا «هوای سرد»، واژههای جالب، کوشا و سرد صفات هستند، چون فقط نمیگوییم «گل»، بلکه میگوییم «گل زیبا»، و همین باعث میشود مخاطب بتواند گل را در ذهنش احساس کند.
در زبان فارسی، صفتها معمولاً بعد از اسم میآیند، مثل «خانه بزرگ»، اما گاهی هم میتوانند پیش از اسم بیایند، مثلاً در جمله «بزرگترین آرزویم موفقیت است».
صفتها انواع گوناگونی دارند، مثل صفت برتر و صفت عالی که برای مقایسه به کار میروند، یا صفت اشاره، صفت تفضیلی و بسیاری از گونههای دیگر که هر کدام نقش مهمی در جمله دارند. در بخشی جداگانه به بررسی کامل هر یک از این انواع صفت کلاس چهارم و انواع پیچیدهتر به همراه مثال خواهیم پرداخت تا کامل با این مبحث آشنا شوید.
پیشنهاد مطالعه: انواع فعل در فارسی
چند مثال صفت
برای آنکه معنی صفت بهتر در ذهن بماند، میتوان به واژههایی توجه کرد که ویژگی، حالت یا کیفیت چیزی را نشان میدهند. در این نمونهها، فقط خود صفتها آمدهاند و هر کدام تصویری متفاوت از یک ویژگی را در ذهن ایجاد میکنند:
- زیبا
- تمیز
- خوب
- مهربان
- بلند
- سرد
- آرام
- خسته
- تلخ
- روشن
- هوشیار
هر یک از این واژهها میتواند در جملهای به کار رود تا حالت یا ویژگی یک اسم را توصیف کند، مثل «هوای سرد»، «دانشآموز هوشیار» یا «دریای آرام».
مثال اسم و صفت
در این بخش، ترکیب اسم و صفت را میبینید تا ارتباط میان آنها بهتر درک شود. صفتها همیشه اطلاعات بیشتری درباره اسم به ما میدهند و باعث میشوند جمله زندهتر و واضحتر شود:
- گل زیبا
- کودک مهربان
- خانه قشنگ
- کتاب جالب
- صدای آرام
- غذای خوشمزه
- لباس نو
- آسمان آبی
- اتاق روشن
- دوست صمیمی
نکته مهم: میتوانید با تغییر اسم یا صفت، جملههای جدید و متفاوت بسازید. مثلاً بهجای «خانه تمیز»، بگویید «خانه بزرگ»، یا بهجای «کودک مهربان»، بگویید «کودک خندان». این تمرین ساده باعث میشود بتوانید صفت را در جملهها به درستی تشخیص دهید و از آن برای زیباتر نوشتن استفاده کنید.
اولین نفری باشید که از اخبار و اطلاعیههای مرتبط با پایه تحصیلیتان باخبر میشود!
انواع صفت در فارسی

همانطور که اشاره کردیم، در زبان فارسی، صفتها نقش مهمی در توصیف دقیقتر اسمها دارند. آنها فقط برای زیبایی جمله استفاده نمیشوند. صفتها معنا، حالت و گاهی حتی زمان یا انجام کار را هم نشان میدهند یا بیان میکنند.
در نتیجه هر نوع و مثال صفت فارسی کارکرد متفاوتی دارد و شناخت آنها کمک میکند تا جملههایی بنویسیم که هم از نظر دستوری درست باشند و هم از نظر معنا، عمیقتر و زندهتر به نظر برسند. در این قسمت، لیست صفت های فارسی را به همراه مثالها و توضیحاتی برای هر یک آوردهایم تا به خوبی با آنها آشنا شوید:
صفت بیانی

صفت بیانی یکی از مهمترین و پرکاربردترین گونههای صفت در زبان فارسی است که برای توصیف مستقیم ویژگی یا حالت اسم استفاده میشود. این صفت به سؤالات زیر پاسخ میدهد:
- چه طور؟
- چه چیزی؟
- چه ویژگی و حالتی؟
برخلاف صفتهای اشاره یا شمارشی که فقط مشخصکنندهاند، صفت بیانی در جمله معنا میآفریند و باعث میشود تصویر روشنی از اسم در ذهن شنونده یا خواننده شکل بگیرد.
صفتهای بیانی معمولاً پس از اسم میآیند و با آن ترکیب میشوند، مثل «درخت بلند»، «چشمان روشن»، یا «دوست صمیمی». این صفتها خود به چند گروه تقسیم میشوند و هر گروه نقش و ساختار ویژهای دارد:
- صفت فاعلی
- صفت مفعولی
- صفت نسبی
- صفت لیاقت
- صفت ساده
در ادامه، هر یک از این انواع به تفکیک توضیح داده میشود تا تفاوت و کاربردشان در جملهها بهتر شناخته شود.
صفت فاعلی

صفت فاعلی به کسی یا چیزی اشاره دارد که انجامدهنده کاری است یا حالتی را در خود دارد. صفت فاعلی معمولاً از بن مضارع یا ماضی فعل ساخته میشود و نشان میدهد که اسم مورد نظر، خودش کار را انجام میدهد یا ویژگی فعالی دارد.به بیان سادهتر، فاعل جمله را توصیف میکند.
در اغلب موارد، صفتهای فاعلی ساختارهای مشخصی دارند که بهخوبی میتوان آنها را در قالب یک جدول خلاصه کرد. در جدول زیر، شکلهای گوناگون ساخت صفت فاعلی همراه با توضیح و نمونه آمده است.
| ساخت صفت فاعلی | توضیح | مثالها |
| بن مضارع + «نده» | برای نشان دادن انجامدهنده کار یا دارنده حالت به کار میرود | رونده، بیننده، سازنده |
| بن مضارع + «ان» | بیانکننده حالت فاعل یا گرایش درونی اوست. | گریزان، جویان، خندان |
| بن ماضی + «ار» | بیشتر برای کسی به کار میرود که خواهان یا جوینده چیزی است. | خواستار، خریدار |
| بن ماضی یا مضارع + «گار» | بیانگر کسی است که کاری را پیوسته انجام میدهد. | آموزگار، پروردگار |
| اسم معنی + «کار» | برای کسی به کار میرود که ویژگی یا رفتار خاصی را داراست. | بدکار، نیکوکار، فتنهکار |
| اسم معنی + «گر» | نشاندهنده فردی است که با آن ویژگی شناخته میشود یا آن عمل را انجام میدهد. | دادگر |
| بن مضارع + «ا» | یک ویژگی یا حالت پایداری و دوام در فاعل را نشان میدهد. | دانا، بینا، شنوا، گویا |
مثالهای صفت فاعلی:
- خندان (از فعل خندیدن)
- دانا (از دانستن)
- بینا (از دیدن)
- رونده (از رفتن)
- کوشا (از کوشش کردن)
- شنوا (از شنیدن)
مثالهای اسم و صفت فاعلی:
- دانشآموز کوشا
- پرنده خوشصدا
- نویسنده خلاق
- انسان دانا
- شنونده خوب
مثال صفت فاعلی در جمله:
- دانشآموز کوشا در درسش موفق میشود.
- آن پرنده روی شاخه، یک پرنده خوشصدا است.
صفت مفعولی

صفت مفعولی برخلاف صفت فاعلی، درباره کسی یا چیزی به کار میرود که کار یا حالت بر او انجام گرفته است. یعنی این صفتها به مفعول فعل مربوط میشوند، نه فاعل آن. صفت مفعولی معمولاً از بن ماضی فعل به همراه پسوند «ـه» یا «ـیده» ساخته میشود و حالت انجامشده یا پذیرفتهشده کاری را نشان میدهد.
مثالهای صفت مفعولی:
- دیده (از دیدن)
- پخته (از پختن)
- شکسته (از شکستن)
- آموخته (از آموختن)
- ساخته (از ساختن)
مثالهای اسم و صفت مفعولی:
- درِ بسته
- نامه نوشته
- شیشه شکسته
- کودک خسته
- لباسِ دوخته
مثال صفت مفعولی در جمله:
- این برنج پخته طعم خیلی خوبی دارد.
- لطفاً آن لیوان شکسته را در ظرفشویی نگذار!
صفت نسبی

صفت نسبی از انواع صفت بیانی است و ویژگی یا وابستگی چیزی را به چیز دیگر نشان میدهد. یعنی این نوع صفت، نسبت یا تعلق میان اسم و مفهومی دیگر را بیان میکند؛ مثل «کتاب دانشآموزی» که وابستگی کتاب به دانشآموز را نشان میدهد یا «فرش ایرانی» که نوع و منشأ فرش را مشخص میکند.
صفتهای نسبی معمولاً با افزودن پسوندهایی به آخر اسم، صفت یا گاهی ضمیر ساخته میشوند و هر پسوند، معنای ویژهای به واژه میافزاید. در جدول زیر، انواع پسوندهای صفت نسبی و نمونههای تازه و گوناگون از هر کدام آمده است:
| پسوند | کاربرد یا معنا | مثالها |
| ـی | بیانکننده نسبت به مکان یا ویژگی | تهرانی، دریایی، کوهستانی، تاریخی |
| ـین | بیانکننده حالت نمادین یا پایین و بالا بودن | زرین، سیمین، زیرین، رویین |
| ـینه | نشاندهنده جنس یا بافت | چوبینه، پشمینه، چرمینه، زرینه |
| ـه | برای ویژگیهای چندبخشی یا کارکردی | چندکاره، دوگانه، یکلایه |
| ـگان | بیانگر ویژگی خاص | رایگان، شایگان |
| ـانه | اشاره به نوع یا رفتار ویژه | کودکانه، شبانه، دوستانه |
| ـانی | برای نشان دادن حالت معنوی یا انتساب فرهنگی | روحانی، آسمانی، عرفانی |
| ـچی | اشاره به شغل یا وابستگی به کار خاص | فرشچی، جارچی |
| ـگانه | برای بیان چندبخشی بودن یا گروهی بودن | سهگانه، پنجگانه، چندگانه |
پیشنهاد مطالعه: قید چیست؟
صفت لیاقت
صفت لیاقت نیز از انواع صفت بیانی است و این مورد از انواع صفت، تشخیص و ساخت سادهای دارد. به طور کلی، صفت لیاقت شایستگی یا قابلیت انجام کاری را بیان میکند.
این صفتها معمولاً از مصدر ساخته میشوند و نشان میدهند که موصوف، شایسته انجام آن فعل است یا انجام آن درباره او ممکن و پسندیده است. ساخت صفت لیاقت بسیار ساده است و معمولاً با افزودن پسوند «ی» به بن مصدر فعل ساخته میشود.
نمونههای صفت لیاقت:
- شنیدنی (از شنیدن)
- دیدنی (از دیدن)
- خواندنی (از خواندن)
- گفتنی (از گفتن)
- آموختنی (از آموختن)
- خریدنی (از خریدن)
- چشیدنی (از چشیدن)
- دانستنی (از دانستن)
مثالهای اسم و صفت لیاقت:
- کتاب خواندنی
- منظرهی دیدنی
- سخن گفتنی
- تجربهی آموختنی
- آهنگ شنیدنی
- غذای چشیدنی
در همه این نمونهها، صفت لیاقت نشان میدهد که آن چیز ارزش یا شایستگی انجام کاری را دارد.
مثال صفت لیاقت در جمله:
- شرکت کردن در این کلاس، یک تجربه به یاد ماندنی بود.
- در سیزده به در، غروب آفتاب یک منظره دیدنی بود.
صفت ساده

صفت ساده هم آخرین نوع از انواع صفت بیانی است و به واژههایی گفته میشود که از یک بخش ساخته شدهاند و درونشان هیچ پیشوند یا پسوندی وجود ندارد. این صفتها پایهایترین نوع توصیف در زبان فارسی هستند و معمولاً ویژگی مستقیم یا ذاتی یک اسم را بیان میکنند، مانند «زیبا»، «تمیز»، «بلند» یا «سنگین». در واقع، صفت ساده همان واژهای است که بدون نیاز به ترکیب یا تغییر، به تنهایی میتواند معنی روشنی از کیفیت یا حالت اسم بدهد.
مثال برای صفت ساده:
- زیبا
- پاک
- تند
- سرد
- روشن
- تلخ
مثالهای اسم و صفت ساده:
- هوای سرد
- غذای تند
- شلوار زیبا
مثال صفت ساده در جمله:
- گل زیبا در گلدان قرار دارد.
- گوشت خورش کمی تلخ بود.
نکته مهم: در نهایت، در میان انواع صفت بیانی که شناختید نکات مهمی وجود دارد که باید بدانید. اول آنکه برخی از این انواع بدون اسم هم استفاده میشوند. دوم آنکه این صفتها در حالت منفی هم ساخته میشوند که یکی از مثالهای آن صفت «نادان» است.
صفت مبهم

صفت مبهم نوعی صفت است که ویژگی را بهصورت نامشخص و کلی بیان میکند. این صفتها دقیق نیستند و تنها حدود یا اندازهای از ویژگی را نشان میدهند، نه خود آن را.
مثال صفت مبهم:
- بعضی
- چند
- هر
- تمام
- اندک
مثالهای اسم و صفت مبهم:
- همه صندلیها
- هر میز
مثال صفت مبهم در جمله:
- چند دانشآموز در کلاس حاضر بودند.
- هر کتابی میتواند دانشی بیاموزد را بخوان.
صفت اشاره

صفت اشاره، همان گونه که از نامش پیداست، برای اشاره کردن به اسم در جمله به کار میرود. این صفتها به طور معمولی پیش از اسم میآیند و آن را از دیگر اسمها متمایز میکنند.
مثال صفت اشاره:
- این
- آن
- همین
- همان
مثالهای اسم و صفت اشاره:
- همان پیراهن قرمز
- این لیوان آب
مثال صفت اشاره در جمله:
- این دفتر بسیار تمیز است.
- همان دختر دیروز به دیدنم آمد.
صفت پرسشی

مثال صفت پرسشی:
- کدام
- چندم
- چه
مثالهای اسم و صفت پرسشی:
- کدام روز؟
- چه گلدانی؟
مثال صفت پرسشی در جمله:
- کدام کتاب را میخوانی؟
- چه روزی به مسافرت میروید؟
صفت تعجبی

صفت تعجبی از صفتهایی است که احساس شگفتی، تحسین یا تعجب را بیان میکند. این صفتها معمولاً در آغاز جمله میآیند و برای بیان هیجان به کار میروند.
مثال صفت تعجبی:
- چه
- عجب
مثال صفت تعجبی در جمله:
- چه روز زیبایی!
- عجب سرعتی داشتی!
صفت شمارشی

صفت شمارشی، صفتی است که تعداد یا ترتیب اسم را مشخص میکند. این صفتها دو دسته هستند: اصلی (برای بیان عدد دقیق) و ترتیبی (برای نشان دادن جایگاه یا ترتیب).
مثال صفت شمارشی:
- سه
- پنج
- دهم
- نخست
- چهارمین
مثال اسم و صفت شمارشی:
- کلاس پنجم
- طبقه سه
- خیابان چهار
- ششمین کتاب
مثال صفت شمارشی در جمله:
- سه شاگرد ممتاز شدند.
- او نفر نخست مسابقه بود.
صفت برتر

صفت برتر نوعی صفت است که برای مقایسه دو یا چند چیز از نظر ویژگی خاصی کاربرد دارد. این صفت معمولاً با پسوند «تر» یا واژههای مقایسهای ساخته میشود و تفاوت میان دو اسم را نشان میدهد.
مثال صفت برتر:
- زیباتر
- بلندتر
- تندتر
- بهتر
- کوچکتر
مثالهای اسم و صفت برتر:
- خواهر کوچکتر
- برادر بزرگتر
- قدمهای بلندتر
مثال صفت برتر در جمله:
- این گل زیباتر از آن گل است.
- امسال هوا گرمتر از پارسال شده است.
صفت عالی

در اسم و صفت کلاس چهارم، مثال عالی یا ترین هم وجود دارد. صفت عالی نیز از انواع صفت در فارسی است و برای بیان نهایت یا بالاترین درج یک ویژگی به کار میرود. وقتی بخواهیم بگوییم چیزی یا کسی از نظر صفتی، از همه برتر است، از صفت عالی استفاده میکنیم. این نوع صفت گاهی از صفت برتر ساخته میشود و یا با «ترین» همراه است تا اوج معنا را نشان دهد.
مثال صفت عالی:
- زیباترین
- قویترین
- بهترین
- باارزشترین
- مهمترین
- بلندترین
- آرامترین
- گرانترین
مثال اسم و صفت عالی:
- بهترین انسان
- مهمترین تصمیم
- زیباترین لباس
- بلندترین درخت
مثال صفت عالی در جمله:
- قله دماوند بلندترین کوه ایران است.
- امروز زیباترین روز زندگی من بود.
نکته بسیار مهم: این انواع صفت برتر، عالی و ساده که مطالعه کردید، در مبحث «صفت چیست» به عنوان درجهبندی صفتها هم شناخته میشوند. به این صورت که:
- صفت ساده: به آن چیزی اضافه نشده، مثل: مهم.
- صفت برتر: به آن «تر» اضافه شده و درجه بالاتری از ساده دارد، مثل: مهمتر.
- صفت برترین یا عالی: بالاترین درجه بوده و به آن «ترین» اضافه شده، مثل: مهمترین.
پیشنهاد مطالعه: مسند چیست؟
ساختار انواع صفت

ساختار صفتها در زبان فارسی بر پایه نوع واژهسازی آنها مشخص میشود و نشان میدهد که صفت از چه جزء یا اجزایی ساخته شده است. به طور کلی، صفتها از نظر ساخت به چهار دسته تقسیم میشوند که در ادامه نمونهای از هر کدام را میبینید:
- صفت ساده: از یک واژه مستقل ساخته میشود.
مثال: زیبا، پاک، تند - صفت مشتق: از ترکیب بن فعل یا اسم با وند (پیشوند یا پسوند) ساخته میشود.
مثال: گفتنی، نوشیدنی - صفت مرکب: از پیوستن دو یا چند واژه به دست میآید.
مثال: دلخوش، تندرو - صفت مشتق مرکب: از ترکیب صفت مشتق با واژه دیگر ساخته میشود.
مثال: دانشمندپرور، خوشبختانه
جایگاه صفت در جمله

جایگاه صفت در جمله از مهمترین نکات در دستور زبان فارسی است، چون محل قرار گرفتن آن میتواند در معنا، تأکید و آهنگ جمله تأثیر بگذارد. در فارسی، صفت معمولاً بعد از موصوف (اسم) میآید و رابطه میان آن دو اغلب با کسره اضافه مشخص میشود. به بیان دیگر، وقتی میخواهیم ویژگی یا حالت چیزی را توصیف کنیم، ابتدا اسم را میآوریم و سپس صفت را با اضافه بیان میکنیم.
برای نمونه:
- گلدان زیبا
- خانهی بزرگ
- کتابِ مفید
با این حال، جایگاه صفت در جمله همیشه ثابت نیست و گاهی بنا به هدف نگارنده یا لحن جمله میتواند تغییر کند. در ادامه چند حالت متداول را میبینید:
۱. بعد از موصوف (حالت معمول)
این رایجترین و طبیعیترین حالت در زبان فارسی است.
مثال:
- دانشآموزِ کوشا موفق شد.
- مردِ مهربان به دیگران کمک میکند.
۲. پیش از موصوف (در موارد تأکید، مبهم، شمارشی، تعجبی یا در شعر)
گاهی برای تأکید یا آهنگ زیباتر در شعر و نثر ادبی، صفت قبل از موصوف میآید. گاهی هم به دلیل نوع صفت، در قبل موصوف در جمله است.
مثال:
- سومین طبقه کلاس ما است.
- همان درخت را آب بده.
- نیکمردان همیشه محبوباند.
۳. بهصورت وابستهی وابسته (در ترکیبهای تو در تو)
وقتی صفت برای اسمی به کار رفته که خودش وابسته اسم دیگری است، ترتیب معمول حفظ میشود اما زنجیرهی اضافی طولانیتر میگردد.
مثال:
- لباس بلند زیبا
- کتابِ جالبِ دوستم
(در اینجا یک گروه از واژگان داریم، «جالب» صفت برای «کتاب» است و «دوستم» وابستهی بعدی)
۴.در ترکیب با واژههای تأکیدی یا قیدگونه
در برخی ساختارها، صفت همراه با قید میآید و جایگاهش با موصوف تغییر نمیکند.
مثال:
- خانهی بسیار بزرگ
- گلِ خیلی زیبا
نحوه تشخیص صفت
برای تشخیص صفت از ترکیب اضافی باید توجه داشت که در ترکیب وصفی، واژه دوم ویژگی یا حالت اسم اول را بیان میکند.
- یکی از روشهای ساده این است که میان دو واژه، «یِ نکره» بگذاریم؛ اگر ساختار طبیعی و درست باقی ماند، جمله وصفی است، مانند «کتابی جالب» یا «باغی سبز».
- در روش دوم، میتوان ضمیری به ترکیب اضافه کرد؛ اگر ضمیر به اسم اول وابسته شد، یعنی با ترکیب وصفی روبهرو هستیم، مثل «غذای خوشمزه مادر» که در آن ضمیر «مادر» به «غذا» برمیگردد، اما در ترکیب اضافی ضمیر معمولاً به اسم دوم میچسبد، مانند «کتابِ دوستم» که ضمیر به «دوست» اضافه میشود، نه «کتاب».
- همچنین اگر بتوان در پایان ترکیب، «است» یا «بود» آورد و جمله معنیدار ماند، ترکیب وصفی خواهد بود؛ برای مثال در جمله «دریا آرام است» واژهی «آرام» صفت است و به روشنی حالت دریا را توصیف میکند.
نتیجهگیری
در نتیجه میتوان گفت صفت واژهای است که ویژگی، حالت یا عدد و مقدار اسم را بیان میکند و به نوعی نقش تزیینی و توصیفی در جمله دارد. این واژه گاه ظاهر ساده و مستقیم دارد و گاه بهصورت ترکیب، جمله یا قید است اما در هر شکل، هدف آن روشنتر کردن ماهیت اسم و ایجاد پیوند معنایی میان واژگان جمله است.
سؤالات متداول
- صفت چیست با مثال کلاس چهارم؟
صفت کلمهای است که ویژگی یک اسم را بیان میکند، مانند پدر مهربان. - صفت بیانی چیست؟
صفت بیانی یکی از دستهبندیهای انواع صفت در فارسی است که ویژگی یا حالت اسم را نشان میدهد. - انواع صفت از نظر معنی چیست؟
صفت بیانی، شمارشی، تعجبی، مبهم، اشاره و پرسشی را شامل میشود. - انواع صفت از نظر ساختار چیست؟
- صفت ساده، مشتق، مرکب و مشتق مرکب را شامل میشود.